مصاحبه جدید و جالب با بهنوش بختیاری + عکس جدید
بهنوش بختیاری: می خواهم جدی باشم
برترین ها: بهنوش بختیاری را از نقـــشآفرینــی در سریالها و فیلمهای سینمایی طنز میشناسیم؛ هرچند این بار تصویر او را در یک نقش جدی در سریال «خداحافظ بچه» دیدیم. اتفاقی که باعث تعجب خیلیها شد اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید این ماجرا ادامه خواهد داشت. بهنوش بختیاری مهمان این شماره اولینها در گفتوگو با زندگی ایدهآل اعلام کرد که تصمیم دارد از این به بعد حجم کاری طنز را کمتر کرده و در کارهای جدی حاضر باشد. تصمیمی که البته هنوز مشخص نیست با توجه به تجربیات قبلی او تا چه اندازه عملی باشد. اگر میخواهید علت این تصمیمگیری را بدانید گفتوگوی ما با او را بخوانید.
رؤیایم بازیگری نبود
اولینبار چه زمانی حس علاقه به بازیگری در وجودت شکل گرفت؟
از بچگی تنها رؤیایی که نداشتم رؤیای بازیگری بود. در آن دوران به پزشکی و مهمانداری هواپیما علاقه داشتم اما به مرور این رؤیاها تغییر کرد. در تابستان سال 74 در کلاسهای مختلف ثبتنام کردم. از کلاس زبان و خطاطی گرفته تا تئاتر. هیچ فکرش را نمیکردم یک روز بازیگری برایم جدی شود. برای تفریح در کلاس تئاتر خانم نصیرپور شرکت کردم. آنجا بود که متوجه شدم چقدر به بازیگری علاقه دارم و چقدر حسهای من به این کار نزدیک است. دلیل آن همه شوریدگی من هم این بود که به هنر علاقه داشتم و تا آن روز این موضوع را نمیدانستم.
از همان جا بودکه تصمیم گرفتم بازیگری را دنبال کنم. البته نمیدانستم روزی آنقدر برایم جالب میشود که تبدیل به تنها شغل من میشود.
آن موقع چقدر این حس را جدی گرفتی؟
در آن دوره به طرز عجیبی شیفته بازیگری شدم. کمکم عاشق تمام لحظاتی شدم که تمرین بیان داشتیم یا اتود میزدیم، تمام ساعاتی که نمایشنامهخوانی داشتیم؛ غروبهایی که دور هم جمع میشدیم و تمرینهای فشرده میکردیم، در واقع یک جورهایی به این کار وابسته شدم. نوجوانی بودم که توانسته بود عشق واقعیاش را پیدا کند. هنوز که هنوز است دلم برای آن لحظات تنگ میشود. فکر میکنم کاش آن همه عشقی که آن موقع به آن کار داشتم ماندگار بود.
اولین جرقه با هوای تازه
قبل از اینکه بازیگر شوی چه کار میکردی؟
آن موقع دانشجوی مترجمی زبان فرانسه بودم، تقریبا 19 ساله بودم. وقتی وارد دنیای بازیگری شدم سه ترم دانشگاهم را مرخصی گرفتم اما بعد تصمیم گرفتم که درسم را تمام کنم. خیلی خوشحالم که توانستم با آن همه فشردگی کار درسم را ادامه دهم.
اولین بار علاقه به بازیگریات را با چه کسی در میان گذاشتی؟
با خانم مهتاب نصیرپور که استاد تئاترم بودند صحبت کردم. ایشان گفتند من فکر میکردم علاقهمند به بازی هستی اما باورم نمیشود که اینقدر علاقهات جدی باشد. آن زمان با خانم نگار عابدی همکلاس بودم. خانم عابدی وقتی اشتیاق من را دید،گفت میتوانی در سریال «هوای تازه» که همسرم کارگردانی میکند بازی کنی.
یک روح سرگردان بودم
اولینبار که مقابل دوربین قرار گرفتی چه حسی داشتی؟
واقعا ترسیده بودم، اضطراب تمام وجودم را گرفته بود. نمیتوانستم بازی کنم. البته کسی متوجه این حال من نشد. بعد از آن سریال بود که دوستان لطف کردند و من را به پروژههای مختلف معرفی کردند، یکی، دو سال به دفترهای مختلف میرفتم و فرمهای متعددی را پر میکردم. روزهای سختی را پشتسر گذاشتم چون به راحتی من را برای بازیگری انتخاب نمیکردند. خلاصه مدتها مثل یک روح سرگردان بودم تا اینکه در کار «معجزه ازدواج» با خانم «حمیده خیرآبادی» خدابیامرز آشنا شدم. خانم خیرآبادی خیلی به من لطف داشتند؛ مرتب من را به دفاتر مختلف میبرد و معرفی میکرد. به هر حال روی حرف خانم خیرآبادی هم حرفی زده نمیشد. اینطور بود که به سریال «داستان یک شهر» کار آقای اصغر فرهادی معرفی شدم. نقش کمی داشتم اما کار خیلی خوبی بود، بعد از آن در پروژههای خوبی بازی کردم اما متاسفانه دیگر تجربههای خوش آن زمان برایم تکرار نشد. به خصوص تجربیاتی که در کارهای آقای میهندوست داشتم فوقالعاده بودند.
گفتند خودت را سبک نکن
واکنش اطرافیانت چطور بود؟
خانم نصیرپور دوست نداشتند در هر کاری بازی کنم. معتقد بودند که باید صبر داشته باشی تا اتفاق خوبی برایت پیش بیاید. اما خب آدم وقتی ذوق کاری را دارد دیگر نمیتواند صبور باشد. به نظرم نیاز نبود که بایستم تا فرصتی پیش بیاید و بخواهم خودم را ثابت کنم. فکر میکردم باید دیده شوم، آدمها من را ببینند و بشناسند. ناامید نمیشدم که نخواهم کارم را دنبال کنم. بعضیها میگفتند خودت را سبک نکن اما من اصلا این حرفها برایم مهم نبود.
خانوادهات راضی بودند که بازیگری را به عنوان شغل آیندهات دنبال کنی؟
نه موافق بازیگری من نبودند. پدرم هنوز نتوانسته با این کار من کنار بیاید. به خصوص با زمان آن مشکل دارد. میگوید چه معنی دارد که پنجشنبه غروب بروی سرکار. آن موقع که خانه پدرم بودم زمان کار من اذیتش میکرد. به هر حال سختگیریهای خودش را داشت. مادرم هم دوست داشت من پزشکی بخوانم اما خب الان از من راضیاند ؛ البته مطمئن هستم که اگر پزشک میشدم خوشحالتر میشدند.
دستمزد اول و لباس نو
اولین دستمزدت چقدر بود؟
اولین دستمزدم برای فیلم «پشت دیوار شب» بود و 20 هزار تومان گرفتم. دومین دستمزدم که برای بازی در نقش «همسر شهید» بود، ماهی 100 هزار تومان به من دستمزد میدادند.
با اولین دستمزدت چه کار کردی؟
لباس خریدم. هنوز هم با دستمزدهایم لباس و کیف و کفش میخرم (میخندد) کلا عاشق خریدهستم.
روند زندگیات بعد از مشهورشدنت چه تغییری کرد؟
من واقعا دنبال شهرت نبودم. چون اصلا برنامه زندگیام چهره شدن نبود. همیشه به تحصیلات و درس و یادگرفتن فکر میکردم. اما واقعا مسیر زندگیام به طور ناگهانی تغییر کرد و پیچیده شد. اتفاقاتی که هیچوقت رویای آن را نداشتم برایم افتاد.
میخواهم جدی باشم
نمیدانم رضا عطاران در من چه ریشهای دید که فکر کرد میتوانم طنز بازی کنم. درست است که طنز را دوست داشتم اما چون ریتم زندگی و درون من آرام است دلم میخواهد کار جدی را دنبال کنم. من در پشت صحنه هم همیشه جدی هستم، اهل بگو، بخند نیستم. تا الان با اینکه افتادهام به ورطه طنز، دلم میخواهد کار جدی بازی کنم. کمدی بازی کردن خیلی سخت است؛ ولی فکر میکنم باید کار جدی را دوباره شروع کنم. هر بازیگری دوست دارد در همه ژانرها بازی کند. اگر بخواهد بازی در کار طنز ادامه پیدا کند این کار را کنار میگذارم، میایستم و توقف میکنم تا ببینم خدا چه میخواهد.
و 70 کار طنز!
بعد از سریالهایی که بازی کردم فکر کردم این چه وضعی است. نمیخواهم اینطور بازیگری کنم. بازیگری را کنار گذاشتم. تصمیم گرفتم فیلمسازی کنم. از اینجا بود که رفتم پشت صحنه پروژههایی که کار یاد بگیرم و چقدر حضور در پشتصحنه کارها برایم مفید بود. در پشت صحنه کارگردانهایی مثل داریوش مهرجویی، کیانوش عیاری و… تقریبا با تمام کارگردانهای بزرگ کار کردم. منشی صحنه پروژه بودم. بعد در سریال« خانه به دوش» دوباره مسیرم تغییر کرد. آقای رضا عطاران که واقعا زندگی حرفهایام را مدیون او هستم به من پیشنهاد بازی دادند. با اینکه اصلا فکرش را نمیکردم؛ سریال خوبی از آب درآمد و نقش من هم دیده شد گرچه حضور کوتاهی در آن کار داشتم. بعد از آن شد که وارد عرصه طنز شدم و 70 کار طنز بازی کردم.
خیلی لوسه خیلی خیلی ولی من خیلی دوسش دارم با اونهمه که خودشو لوس.می کنه …عاشق بازیشم
خوب نیست بهتر بود اصلا بازیگر نمی شد…..زیادی خودشو لوس می کنه…..
جدییییییییییییییییییی
خیلی قشنگ بازی می کنه.
خیلی دوسش دارم یعنی عاشقشم هم این بازیگر و هم مهراوه شریفی نیا
عاااااااااااااااااااااااشق دوتاشونم
ممنون خیلی خوب بود
خیلی عالیه لامسب عاشقشم شدید بهنوش جون من و دوستام همیشه همه برنامه هاتو میبینیم تو واقعا تکی
بامزست
لطفا عکس های زیاد تری از بهنوش بختیاری بگذارید .
فقط طنز
ازش خوشم میاد جالب بازی می کنه
نه بابا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در کل سبک خاصی تو بازی داره که من عاشقشم
بازیگر خوبیه من خوشم میاد ازش
دوستتتتتتتتتش دارمممممممممممم
دمش گرم . همشهری مونه
بازیش خیلی باحاله
۷۰ تا کار طنز؟؟؟؟؟؟؟؟؟بهنوش واقعا دمت گرم عالیه.
باریکککککککککککککککککککک
الهی! من خیلی بهنوش جونو دوس دارم ، کارش حرف نداره . بوس بوس واسه بهنوش جونم
بازیش بدک نیست………….
تو خداحافظ بچه نقشش خیلی کم بود
بازیگر باحالیه
در کل قبولش دارم …
اخی تو نگاهش معلومه خسته هست.ماشاالله ۷۰ کار طنز!!!!!
به نظر من کار جدی بهش نمیاد . میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟