موضوع :فیلم و سریال

سریال سر به راه

یک خانه ویلایی نیمه‌قدیمی در ولنجک تهران، دو نبش، درست سر یک کوچه باریک. اینجا یکی از لوکیشن‌های تصویربرداری سریال سر به راه است؛ سریالی نوروزی که شبکه سه برای بینندگانش تدارک دیده. مجموعه‌ای با مضمونی اجتماعی و خانوادگی که مهدی محمدنژادیان با همکاری علیرضا کاظمی‌پور نگارش آن را بر عهده دارد و سعید سلطانی کارگردانش است.

شهاب (سیاوش خیرابی) جوان خلافکار نوپایی است که به جای فرستاده شدن به زندان، مجبور به گذراندن دوران محکومیت خود در یک موسسه خدمات اجتماعی می‌شود که اداره آن بر عهده یحیی (مسعود کرامتی) است.

پروین (شهین تسلیمی): خدا را شکر که هر دوتاشون صحیح و سالمند. عمل کلیه هم که عالی انجام شد دیگه. الهی صد هزار مرتبه شکر.

یحیی (مسعود کرامتی): عکسشو ببین خواهر، نوه‌ام چه خانم خوشگلی شده.

پروین: آخ جوونم، الهی قربون خانمی‌اش برم.

کات. سلطانی فیلمبرداری را متوقف می‌کند. می‌گوید: خوب بود، اما یک بار دیگر.

پشت دوربین نشسته و تسبیح می‌گرداند؛ با حوصله و طمانینه. از تسلیمی می‌خواهد که نزدیک‌تر به کرامتی بایستد. تصویربرداری دوباره از سر گرفته می‌شود. اینجا خانه یحیی است؛ طبقه همکف ساختمان نیمه‌قدیمی.

سلطانی دوباره کات می‌دهد. این بار با صدای بلند، کمی هم عصبانی. صدای بلندی از کوچه می‌آید. سلطانی می‌پرسد: تیرآهن خالی می‌کنند یا داعش است؟!

همه می‌خندند. باز صدای هیس هیس بلند می‌شود. سکانس را دوباره می‌گیرند. این‌بار کرامتی یک کلمه از دیالوگش را فراموش می‌کند. از همه عذر می‌خواهد. سلطانی می‌خندد. می‌گوید اتفاقا خوب بودی.

دوباره می‌گیرند. یحیی و پروین پس از گفتن دیالوگ‌هایشان به ریحانه با بازی الناز حبیبی می‌پیوندند. ریحانه روی یکی از صندلی‌های میز ناهارخوری نشسته و لپ تاپی پیش رویش باز است. حالا صدای محسن کیایی یا همان منصور هم در پس زمینه می‌آید. قاب عکس‌های مسعود کرامتی، الناز حبیبی و شقایق دهقان روی دیوار اتاق خانه جاخوش کرده است. دوباره صدای کامیون می‌آید. سلطانی باز کات می‌دهد.

سریال سر به راه

خیلی مامانم!

در فاصله تنفس گروه، به طبقه اول ساختمان می‌روم. شقایق دهقان به تنهایی در اتاق نشسته است. مثل همیشه پرانرژی است. بیشتر از آن که دل به مصاحبه بدهد کنجکاو و نگران است که من چگونه بعدا خواهم توانست دستخط خودم را بخوانم.

درباره حضورش در سریال سر به راه می‌گوید: نقش مادری را دارم که دو تا بچه دارد؛ یکی حدودا پنج ساله و دیگری هم نوزاد. خلاصه که خیلی مامان است، آن هم در یک خانواده سنتی. وقتی پیشنهاد حضور در این سریال به من داده شد فیلمنامه هنوز آماده نبود، اما با ایرج محمدی قبلا کار کرده بودم و خاطره خوبی از آن همکاری داشتم. سعید سلطانی هم کارگردان شناخته شده‌ای است و کارهای پرمخاطب و آبرومندی را ساخته. گروه بازیگرانش هم که همه باتجربه و حرفه‌ای هستند. همه اینها باعث شد وقتی نقش را فقط برایم توضیح دادند بپذیرم که آن را بازی کنم.

دهقان با بیان این‌که این سریال بیشتر خانوادگی است تا طنز، درباره این که چرا معمولا با گروه و کارگردانان مشخصی کار می‌کند، توضیح می‌دهد: تا زمانی که تا این حد با فیلمنامه‌های ضعیف مواجه هستم ترجیح می‌دهم با جواب پس داده‌ها همکاری کنم. حتی اگر با برادران قاسم‌خانی نسبت فامیلی هم نداشتم باز سعی می‌کردم با آنها کار کنم.

وی این ضعف فیلمنامه را شامل آثار طنز هم می‌داند و تصریح می‌کند: به دلیل حضورم در کارهای کمدی، پیشنهادهایی که در سال‌های اخیر داشته‌ام هم بیشتر مربوط به فیلم‌ها و سریال‌های طنز بوده است.

دوست دارم یک پسربچه خیابانی شوم

برای آن که وقت تنفس را از دست ندهم و بتوانم حداقل با یک بازیگر دیگر صحبت کنم، دوباره به طبقه همکف باز می‌گردم. الناز حبیبی در گوشه‌ای نشسته تا نفسی تازه کند. او در سریال سر به راه دختر کوچک خانواده است؛ دختری که اتفاقا مورد توجه پسرعمه تازه از خارج آمده‌اش هم قرار گرفته و البته خود دل در گروی محبت دیگری دارد.

حبیبی درباره نقشش در سریال توضیح می‌دهد: ریحانه دختر کوچک خانواده است که پدرش، یحیی را خیلی دوست دارد و به نوعی از او مراقبت می‌کند. از آنجا که پدرش در یک آسایشگاه کار می‌کند او نیز در کنار پدر می‌ماند و یاری رسانش می‌شود. با ورود عمه و پسرعمه‌اش به ایران و خانه آنها یک سری اتفاقات رخ می‌دهد که سریال را به جلو می‌برد. البته در شروع سریال هم یک دزدی رخ می‌دهد که سرآغاز همه قصه‌ها می‌شود.

وی درباره ویژگی‌های شخصیت ریحانه که او ایفاگر آن است، می‌گوید: شخصیت فرز و شیطانی است؛ دوست‌داشتنی هم هست، شیرین است. کل داستان سریال برایم جذابیت دارد.

بازیگر سریال سر به راه با تاکید بر این‌که بیشتر به خوب بودن کار فکر می‌کند تا سینمایی و تلویزیونی بودنش، می‌گوید: دنبال شهرت نیستم، محبوبیت را بیشتر دوست دارم. تلاش می‌کنم رفتارم در جلو و پشت دوربین حرفه‌ای باشد. نگران موقعیتم هم نیستم. این روزها بیشتر کارهای تلویزیونی به من پیشنهاد می‌شود. پیشنهادهای سینمایی دلخواهم نیست.

حبیبی با اشاره به این‌که الگوی خاصی در بازیگری ندارد، اما کار فاطمه معتمدآریا و گلاب آدینه را می‌پسندد، تاکید می‌کند: نقش‌های مثبت و منفی را به یک اندازه دوست دارم. سعی می‌کنم که هر نقشی را با توانایی‌های خودم متفاوت و خاص کنم، اما دوست دارم که روزی نقش یک پسربچه خیابانی به من پیشنهاد شود.

سریال سر به راه

اتفاق مهمی که هنوز نیفتاده

فیلمبرداری دوباره آغاز می‌شود و من باز در طبقه اول هستم. اینجا لوکیشن خانه زینت است، خواهر همسر درگذشته یحیی و خاله رعنا و ریحانه دختران او. زینت گویا گوشه چشمی هم به یحیی دارد و امیدوار است به ازدواج با او در فقدان خواهر مرحومش. فضای خانه سنتی است؛ دو دار قالی در گوشه و کنار آن به چشم می‌خورد؛ یکی بزرگ و دیگری کوچک‌تر. بیژن بنفشه‌خواه در طول اتاق قدم می‌زند و دیالوگ‌هایش را حفظ می‌کند. سیگار را هم به سیگار می‌چسباند. درخواست مصاحبه‌ام را به شرطی می‌پذیرد که نسخه چاپ‌شده‌اش را برایش بفرستم و پول پیک را هم خودم حساب کنم؛ به شوخی و مطایبه البته. بنفشه‌خواه درباره نقشش توضیح می‌دهد: در این سریال معلم یکی از آموزشگاه‌های کنکور هستم و در عین حال یک یتیم‌خانه را هم به اتفاق پدر همسرم (یحیی) اداره می‌کنیم. یک بچه دارم و همسرم پا به ماه هم هست.

(در این بین ایرج محمدی به بنفشه‌خواه می‌گوید قصه را لو ندهد. او هم کم نمی‌آورد و پاسخ می‌دهد که قصه را خودمان هم نمی‌دانیم، تا قسمت ششم که بیشتر نخوانده‌ایم.)

بنفشه‌خواه ادامه می‌دهد: کلیت سریال برایم جذاب بود. سال گذشته با آقای محمدی، سریال «روزهای بد به در» را کار کرده بودم. انصافا تهیه‌کننده خوش‌حسابی است. عوامل هم حرفه‌ای هستند، از مدیر فیلمبرداری گرفته تا طراح گریم و لباس؛ بازیگران و بازیگردان هم همه خوب هستند. اصلا بدون اغراق همه خوبند. (بعد می‌پرسد: صدابردار را گفتم؟ کسی جا نیفتاد؟ یک‌وقت ناراحت می‌شوند)

وی درباره دلایل حضور کمرنگش در این روزهای تلویزیون و سینما می‌گوید: کارها یا از لحاظ معنوی چندان جالب نیستند یا از نظر مادی. برای کارهای سطح پایین دستمزدم را بالا می‌برم و طبیعتا بندرت به توافق می‌رسیم؛ آثاری هم که متفاوت هستند کمتر پیشنهاد می‌شوند. از سال گذشته تا به امروز غیر از سریال روزهای بد به‌در، دو ماه سر یک تئاتر بودم و ده روز هم سر صحنه مسابقه ستاره 20. در سکانس پایانی سریال شمعدونی سروش صحت هم بازی کردم. دیگر بقیه سال را بیکار بودم تا سریال سر به راه.

به گفته بنفشه‌خواه، بیشتر کارهایی که به او پیشنهاد می‌شود طنز است و مشکلی هم با آن ندارد، اما: «فکر می‌کنم هنوز آن اتفاق مهم برای یک بازیگر که ماندگارش می‌کند برای من نیفتاده است. گاهی یک بازیگر نقشی را بازی می‌کند که به واسطه آن ماندگار می‌شود، مثل نقش مرحوم خسرو شکیبایی در فیلم هامون. برای بعضی‌ها این اتفاق در طول عمر هنری‌شان نمی‌افتد، ولی برای بعضی‌ها چند بار می‌افتد، برای من هم تا به امروز نیفتاده و شاید تا آخرش هم نیفتد، اما امیدوارم که بیفتد. (می‌خندد و می‌گوید: دیدی شعر گفتم!)

کارم سخت‌تر شده است

حالا مسعود کرامتی، الناز حبیبی، شهین تسلیمی و محسن کیایی هم به طبقه اول آمده‌اند. دورخوانی دارند با برزو نیک‌نژاد، بازیگردان سریال. نیک‌نژاد پرحرارت است و فوق‌العاده انرژی می‌گذارد. فرصت خوبی است تا محسن کیایی را به کناری بکشم و گپی کوتاه با او بزنم.

سال 1393 سال خوبی برای محسن کیایی بود؛ اول با براتعلی سریال «پرده‌نشین» خودی نشان داد و بعد هم با فیلم «عصر یخبندان» برادرش، مصطفی کیایی در جشنواره امسال فیلم فجر حاضر شد و اتفاقا توجه‌ها و نگاه‌ها را به خود معطوف و مشغول کرد تا جایی که برای این فیلم نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هم شد که البته سیمرغ بر دوشش ننشست و قسمت هومن سیدی شد. بماند که کیایی اعتقاد دارد داوران جشنواره سی و سوم به فیلم برادرش کم‌لطفی کرده‌اند.

کیایی با اشاره به این ‌که از سریال پرده‌نشین بازخورد خوبی دیده است، می‌گوید: شرایط کار کردن در سریال‌هایی که قرار است برای نوروز آماده شود به علت فشردگی زمانی و آماده نبودن کامل فیلمنامه سخت است و به همه عوامل فشار زیادی وارد می‌شود، اما امیدوارم نتیجه کار مطلوب و قابل قبول باشد. (بنفشه‌خواه به میان حرف کیایی می‌آید و از او می‌پرسد گفتی که خیلی خوشحالی که با آقای بنفشه‌خواه همبازی شده‌ای و به من درس پس می‌دهی؟! کیایی با خنده و حرکات سر صحبت‌های او را تائید می‌کند.)

وی درباره نقشش در این سریال هم توضیح می‌دهد: من منصور خواهرزاده یحیی هستم که همراه مادرم از آلمان به ایران می‌آییم و با ورودمان به خانه دایی اتفاقاتی را رقم می‌زنیم. درباره شخصیت منصور خیلی نمی‌توانم توضیح بدهم، زیرا ممکن است لو برود، اما شخصیت دو وجهی خوبی دارد، به نوعی خاکستری است.

کیایی می‌گوید: امسال حدود 25 پیشنهاد بازی را رد کردم برای این‌که کار متفاوت داشته باشم. حالا برای مردم بیشتر شناخته شده‌ام و همین کارم را سخت‌تر می‌کند. به هر حال مخاطب انتظار دیدن آثار بهتری را در آینده دارد.

بازیگر سریال سر به راه در مورد برنامه‌های آینده‌اش نیز بیان می‌کند: در دو سال گذشته بیشتر درگیر بازی بودم. یک سریال برای شبکه پنج نوشته‌ام با عنوان «مارادونا را ول کن، منو بگیر» که نگاه طنزی دارد به ورزش فوتبال و حواشی‌اش. یک فیلمنامه سینمایی هم دارم که در حال بازنویسی آن هستم و قرار است سال آینده جلوی دوربین برود و البته کارگردانش برادرم، نخواهد بود.

می‌خواهم پسر شیرین عقلم را قالب کنم

شهین تسلیمی مثل همیشه مهربان و خندان است. با محبت دعوت به مصاحبه‌ام را می‌پذیرد. او در این سریال نقش پروین خواهر یحیی را به عهده دارد.

می‌گوید: همراه پسرم به ایران و خانه برادرم می‌آییم. می‌خواهم پسر شیرین عقلم را به دختر برادرم به اصطلاح قالب کنم (می‌خندد). آنها هم در تعارف و رودربایستی دادن و ندادن مانده‌اند. در این بین دختر هم از یکی دیگر خوشش می‌آید. من با زینت، خواهر همسر مرحوم برادرم هم کل‌کل دارم، زیرا قصد دارد با برادرم ازدواج کند.

تسلیمی با تاکید بر این که دوست دارد نقش‌هایش متفاوت باشد، می‌افزاید: در این سریال مادر مهربانی برای پسرم هستم، اما در عین حال سعی می‌کنم حتی با دعوا و توپ و تشر هم که شده به فکر تامین آتیه او باشم. وی از حضورش در سریال سر به راه کاملا راضی است و دوست دارد همیشه با تهیه‌کننده‌هایی همچون ایرج محمدی کار کند.

دیگر نوبت کیمیاست

گفت‌وگویم با تسلیمی که تمام می‌شود، شقایق دهقان با خنده می‌گوید خب حالا دیگر نوبت کیمیاست و دختر کوچولوی بانمک و زیبایی را روی صندلی می‌نشاند. کیمیا ملایی پنج سال بیشتر ندارد، اما برای خودش یک پا بازیگر است؛ پاشنه بلند، جامه‌دران، دنیا به اضافه من و حالا هم سر به راه. دیالوگ‌ها را برایش می‌خوانند و او حفظ می‌کند. پلان را می‌شناسد، اصلا با دیگر بازیگران احساس غریبگی نمی‌کند. از او می‌خواهم که درباره نقشش در این سریال بگوید. نگاه در نگاه مادرش دارد. مادر که استیصال او را می‌بیند، بلند می‌شود و از اتاق بیرون می‌رود. می‌گوید تا من اینجا هستم درست صحبت نمی‌کند. مادرش درست می‌گوید. کیمیا با رفتن او بلبل‌زبانی می‌کند.

«اسم نقشم رضوان است. دختر شیطانی است که مامانش را دوست دارد. نقشم را خیلی دوست دارم. فیلم‌هایم را هم یک عالمه دوست دارم. بازیگری چیز خوبی است. بهترین چیزی است که آدم در دنیا دارد.»

و بعد می‌گوید دلش می‌خواهد در آینده شغلش بازیگری باشد. به گمانش بازیگری آن‌قدر مهم است که همیشه باید انجامش داد؛ البته درسش را هم باید خواند، منظورش درس بازیگری است. کیمیا ملایی بازیگر نقش رضوان، نوه یحیی و فرزند دختر بزرگ او رعناست.

قطعا تا 13 فروردین هستیم

ایرج محمدی، تهیه‌کننده شناخته شده و خوشنامی است. او تا به امروز سریال‌هایی چون ترانه مادری، دلنوازان، عید امسال، خانه به دوش، متهم گریخت و روزهای بد به‌در را تهیه کرده تا رسیده است به سر به راه که البته این‌بار یار و همراه همیشگی‌اش مهران مهام را در کنار خود نمی‌بیند. با خوشرویی در حال رتق و فتق امور است. می‌گوید وظیفه ذاتی‌اش به‌عنوان یک تهیه‌کننده تولید سریال و آثار نمایشی است. طرح سریال سر به راه را برای نوروز 94 به گروه فیلم و سریال شبکه سه داده که مورد موافقت قرار گرفته است.

«باتوجه به تقارن روزهای نوروز با ایام فاطمیه، طرحی را انتخاب و پیشنهاد کردیم که این مساله از منظر موضوع و محتوا در آن لحاظ شده باشد. با ساخت سریال در 15 قسمت 40 دقیقه‌ای و به کارگردانی سعید سلطانی موافقت شد. قرار نیست سریال صد درصد طنز بسازیم؛ سر به راه یک کار گرم و شیرین خانوادگی با رویکردی اجتماعی خواهد بود.»

محمدی در پاسخ به این پرسش که از ابتدا سلطانی را برای کارگردانی سریال در نظر داشته است، می‌گوید: سلطانی یکی از کارگردانان خوب و موفق تلویزیون است که مقوله درام را بخوبی می‌شناسد. مردم هم با ساخته‌های او آشنایی دارند.

تهیه‌کننده سر به راه در واکنش به طرح این ادعا که نام سریال ممکن است به نوعی قصه و داستانش را لو بدهد، می‌گوید: تقریبا از همان قسمت‌های اول و دوم، سریال به لحاظ مضمونی به سمتی خواهد رفت که به مفهوم و معنای این اسم برسد. برای ما نام سریال چندان مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد، اتفاقاتی است که به سر به راه شدن شخصیت اصلی سریال منجر می‌شود و جذاب بودنش برای بیننده است. پیش‌بینی محمدی از روند تولید سریال هم جالب است: «امیدوارم مجبور نباشیم تا 13 فروردین کار کنیم، اما تقریبا مطمئنیم که این اتفاق می‌افتد.»

خیرابی در دسترس نیست

دورخوانی ادامه دارد. کرامتی، تسلیمی، بنفشه‌خواه، کیایی، دهقان و افسانه چهره‌آزاد که بتازگی به آنها پیوسته و کیمیای کوچک هستند. الناز حبیبی هم پشت یکی از دارهای قالی نشسته و ضمن گره زدن گاه و بیگاه، آنها را همراهی می‌کند. کیمیا از سر و کول کیایی و بنفشه‌خواه بالا می‌رود. قبل از دورخوانی چهره‌آزاد حاضر به گفت‌وگو نمی‌شود. همه چیز را حواله می‌دهد به آینده و پس از پخش سریال.

از خانم رضایی، روابط عمومی سریال سراغ سیاوش خیرابی را می‌گیرم. می‌گوید امروز بازی ندارد. بازی هم داشته باشد اصولا لوکیشن او در این خانه نیست، عمده نقش‌آفرینی‌اش در بیمارستان توانبخشی می‌گذرد به نیابت از یک موسسه خدمات اجتماعی. خیرابی جوان اول این سریال است؛ شهاب، همان خلافکار نوپا.

گاهی وسوسه می‌شوم

دورخوانی تمام می‌شود. بازیگران می‌روند برای تعویض لباس. در این گیر و دار سراغ مسعود کرامتی می‌روم؛ یحیی سریال سر به راه. می‌گوید باید برود برای تعویض لباس و فرصت مصاحبه ندارد. ایرج محمدی را واسطه قرار می‌دهم. محمدی سراغش می‌رود و با عبارت «مسعود من» کار را تمام می‌کند. حالا کرامتی در کنارم نشسته و آماده گفت‌وگو.

ابتدا از نقشش می‌گوید: «یحیی آدم بسیار مثبتی است و در عین حال پدر مهربان یک خانواده. به هر حال نقش بدی نیست. انسان تاثیرگذاری در مسیر داستان است و لحظاتی دارد که او را به نوعی خاص و دارای بار دراماتیک می‌کند. برای بازیگر هم جذاب است که در کارش موقعیت‌های نمایشی وجود داشته باشد.»

کرامتی در پاسخ به این پرسش که از میان بازیگری و کارگردانی کدام را ترجیح می‌دهد، می‌گوید: هر دو را دوست دارم. گاهی نقش‌هایی پیدا می‌شود که جذابیت‌هایش بازیگر را قلقلک می‌دهد و او را وسوسه می‌کند.

وی درباره حضورش در سریال سر به راه نیز توضیح می‌دهد: فضای کار بسیار دوستانه است. سعید سلطانی کار بلد است و دوست‌داشتنی. می‌تواند فضایی ایجاد کند که بازیگر اذیت نشود. اما به هر حال در سریال‌هایی که زمان پخش دارند، فشار بیش از حدی به گروه وارد می‌شود.

این بازیگر و کارگردان درباره مجموعه نیمه‌کاره مانده خودش «یادداشت‌های یک زن خانه‌دار» نیز می‌گوید: احتمالا پس از نوروز 94 ادامه کار را از سر خواهیم گرفت. 20 قسمت از سریال را فیلمبرداری کرده بودیم که به دلیل مسائل مالی متوقف شد. با مذاکرات و توافقاتی که با مدیران شبکه چهار سیما صورت گرفته، مشکلات حل شده و مانعی بر سر ادامه کار نیست.

کارگردان و دستیاران گرفتار

سلطانی و دستیارانش بشدت گرفتارند؛ آن‌قدر گرفتار که حتی فرصت یک گفت‌وگوی کوتاه را هم ندارند. این را روابط عمومی سریال می‌گوید. مذاکرات بی‌نتیجه می‌ماند. کار باید سر وقت به شبکه برسد.

گروه بازیگران پس از دورخوانی در طبقه اول برای تمرین نهایی دوباره به طبقه همکف و منزل یحیی بازمی‌گردند. این‌بار شقایق دهقان، بیژن بنفشه‌خواه، افسانه چهره‌آزاد و کیمیا ملایی که حالا یک روسری بر سر کرده است هم در صحنه حضور دارند. صدای هیس هیس دوباره بلند می‌شود. سکانس با صلوات کلید می‌خورد. رعنا زایمان کرده و با پتویی خود را پوشانده است. بچه‌اش را دست به دست می‌چرخانند و قربان صدقه‌اش می‌روند.

ریحانه بچه را از بیرون صحنه می‌گیرد و به داخل می‌آورد.

پروین خطاب به او: ان‌شاء الله که بچه خودت را بغل کنی عروس گلم.

زینت با منقل اسپند وارد صحنه می‌شود. بچه را می‌گیرد و به همه نشانش می‌دهد.

زینت: عین سیبی است که با اون خدابیامرز از وسط نصفش کرده باشند.

همه دوباره صلوات می‌فرستند.

شقایق دهقان: نویسندگی تمرکز و ذهن آزاد می‌خواهد و با شرایط من که بچه کوچک دارم، نمی‌خواند.

الناز حبیبی: خیلی از بازیگرانی که از تلویزیون شروع کردند، بعدها در سینما به جایی رسیدند، مثل سعید آقاخانی.

بیژن بنفشه‌خواه: امیر غفارمنش گفت که مهران مدیری برای ساعت خوش در تالار مولوی تست بازیگری می‌گیرد، اما من که تئاتر را بیشتر دوست داشتم، نرفتم.

محسن کیایی: نه من زیر سایه برادرم هستم و نه او در سایه من. یک گروه جوان هستیم که حاصل کارمان شده چهار فیلم سینمایی تا به امروز.

شهین تسلیمی: نقشم در سریال خواب سفید با وجود خشونت ظاهری‌اش مهربان و شیرین بود.

کیمیا ملایی: مصطفی زمانی و پگاه آهنگرانی بهترین بازیگران ایران هستند!

ایرج محمدی: هنوز با مهام دوست هستیم. اصلا مشکلی با هم نداشته و نداریم.

مسعود کرامتی: دیگر سینمای کودک نداریم. اصلا معلوم نیست چی هست. اگر هم فیلمی ساخته شود فرصت اکران پیدا نمی‌کند.

دانلود تیتراژ سر به راه

سریال سر به راه


5,822 بازدید

نظرات کاربران

۱۱
  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.

ناشناس شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴

منم عاشق سیاوشم

آیلین شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴

عالی بود بهترین فیلم امسال سر به راه بود

Aria Pix شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۴

hhh

مریم جمعه ۱۴ فروردین ۱۳۹۴

من عاشق سیا وش خیرابی و هلناز حبیبی هستم

تندیس یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

مسعود کرامتی عزیز 🙂

یاسمین یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

من عاشق النازحبیبی هستم

مري یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

عکس بیشتری بزارید

فاطمه شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴

این سریال اگه واسه شبکه سه اماده شده چرا داره از شبکه پنج تهران پخش میشه؟؟

مري یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

دوست داشتند

رضا سه شنبه ۴ فروردین ۱۳۹۴

سایت خیلی خوبی داری دوست عزیز موفق باشی

ناشناس پنج شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۸

عاشقتونم الناز حبیبی وسیاوش خیرابی عزیزم