بیوگرافی و زندگینامه
رویا میرعلمی بازیگر تلویزیون ,سینما و تئاتر متولد سال 1357 در شهر قزوین می باشد و 39 سال سن دارد.
تحصیلات : وی دارای مدرک کارشناسی طراحی صحنه از دانشکده هنر های زیبای دانشگاه تهران می باشد.
رویا میرعلمی در سال 90 با حضور در سال حیرانی وارد تلویزیون شد و بعد از آن با سریال زمانه توانست بهتر دیده شود . همچنین او با حضور در مجموعه شمعدونی به کارگردانی سروش صحت به خوبی شناخته شد. آخرین کار او هم در تلویزیون حضورش در سریال لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت می باشد که در آن نقش خواهر پلیس را ایفا میکند.
وی با حسین کیانی از کارگردانان تئاتر ازدواج کرده است.
اینستاگرام رویا میرعلمی : instagram/royamiremli
ازدواج و همسر
رویا میرعلمی چندین سال است که ازدواج کرده است . همسرش حسین کیانی نام دارد که از کارگردانان تئاتر است .
وی در خصوص آشنایی شان می گوید : بعد از نمایش خویش خانه تجربه همکاری مجدد ما را به این نتیجه رساند که می توانیم زوج خوبی باشیم و ما در دورهای این تصمیم را گرفتیم که فاصله زمانی زیادی میان تصمیمگیری تا ازدواج نبود. این زوج صاحب یک فرزند پسر بنام کارن هستند.
همسر رویا میرعلمی کیست ؟
چرا حسین کیانی؟
همیشه دلم می خواست فردی که قرار است سالها با او زیر یک سقف زندگی کنم آگاه باشد و خوشبختانه حسین کیانی از زمانه خودش چندین قدم جلوتر و آگاه تر است، بعد از نمایش خویش خانه تجربه همکاری مجدد ما را به این نتیجه رساند که می توانیم زوج خوبی باشیم و ما در دوره ای این تصمیم را گرفتیم که فاصله زمانی زیادی میان تصمیم گیری تا ازدواج نبود، نه مثل این روزها که بعد از ۱۰ سال معاشرت آخرش هم به جایی نمی رسند (باخنده).
از تجربه همکاری با همسرتان بگویید؟
خوشبختانه در تمام این سالها سعی کردیم با تعامل با یکدیگر جلو برویم، تجربه های مشترک زیادی با همسرم داشتم و معمولا او هر شخصیتی را با توجه به شناختی که از من و سایر اعضای گروه دارد خلق می کند. گاهی پیشنهاداتی را مطرح می کنم و گاهی هم به آنچه که مربوط به نقشم است اعتراض می کنم و پیش آمده که خلق شخصیتی را که دوست دارم ایفاگر آن باشم را به او پیشنهاد کنم.
چند سال قبل خواهان ایفای نقش دختری بودم که از لحاظ عقلی دچار مشکل است و نمایشنامه ای هم براساس همین موضوع به قلم حسین کیانی نوشته شد، البته پیشنهادات من همواره با تغییراتی از سوی او بکار گرفته می شود، در حال حاضر علاقه به بازی در نقش یک معتاد را دارم، به همسرم هم گفتم اما نتیجه ای نگرفتم. (باخنده)
بیوگرافی حسین کیانی
حسین کیانی متولد سال 53 در ملایر، نمایشنامه نویس و کارگردان است.
فعالیت جدی او در عرصه تئاتر با نویسندگی و کارگردانی است، او فعالیت جدی در نوشتن و تالیف کتاب نیز دارد و تا بحال از او سه جلد کتاب بنام های بیداری خانه نسوان، همسایه آقا و پنهان خانه پنج در و واقعه در مجلس سودابه خوانی منتشر شده است.
عکس خانوادگی رویا میرعلمی ( همسر و پسرش کارن)
مصاحبه و گفتگو با رویا میرعلمی
اولین جرقه های ورودتان به عرصه تئاتر؟
پیش از ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته طراحی صحنه در دانشگاه هنرهای زیبا علاقه به هنر در من وجود داشت و در حوزه های نقاشی و داستان بی تجربه نبودم. با آنکه ترجیحم قبولی در رشته گرافیک یا نقاشی بود، اما این اتفاق نیفتاد و به علت علاقه ام به طراحی صحنه، این گرایش از هنر تئاتر را برگزیدم. اما خیلی اتفاقی در سال های اول ورود به دانشگاه وارد عرصه بازیگری شدم.
حرف آخر را در خانه شما چه کسی می زند؟
معمولا حسین کیانی ترجیح می دهد چشم بگوید. (باخنده)
مادر بودن منافاتی با بازیگری دارد؟
نزدیک به دو سال بعد از تولد فرزندم کارن در حرفه ام فعالیت نکردم و بعد از این مدت با کمک های خانواده ام دوباره به دنیای تئاتر برگشتم. می توان هم مادر بود و هم بازیگر اما پذیرش ایندو مسئولیت در کنار هم بسیار سخت است.
کارن علاقه ای به حرفه شما و پدرش دارد؟
حضور در این فضا در کنار دوستان من و پدرش و بازی کردن با آنها را بسیار دوست دارد (باخنده) نقاش و مهاجم بسیار در فوتبال است و در حال حاضر دوست دارد فوتبالیست شود.
خود شما هم اهل فوتبال هستید؟
به شدت، من و همسرم و کارن هرسه از طرفداران استقلال هستیم.
پس در روزهای دربی آرامش در خانه شما حاکم است؟
جیم:از آن جهت بله، ولی در دو دربی آخر فقط حرص خوردیم و آرامشی دیگر برایمان نمانده بود. (باخنده)
نوستالژی های رویا میرعلمی؟
برای لحظه به لحظه کودکیم برای شنبه شب ها که سریال سالهای دور از خانه پخش می شد و با رفتن برق ساعت ها پای تلفن می نشستم و شماره اداره برق را می گرفتم، آنقدر که دیگر سریال سالهای دور از خانه که هیچ انرژی من هم تمام می شد، برای مادربزرگ و خانه باغی که همه را دور هم جمع می کرد و حتی برای خودکار بیک که یک تومان بود دلتنگ می شوم، اما بعضی وقتها فکر می کنم که بچه های امروز خوشبخت تر از ما هستند، ما که سالهای کودکی مان را در جنگ و وضعیتی گذراندیم که از هر سو تنش هایی بر ما وارد می شد و هنوز اوضاع کشور به ثبات نرسیده بود.
دوران کودکی تان چگونه گذشت؟
آن دوران با تذکرات معلم برای حرف نزدن من و بغل دستی ام و تلاش های بی وقفه من و خواهرم برای اذیت کردن برادر کوچکمان گذشت.
چرا اذیت؟
معمولا در خانواده های ایرانی و به خصوص خانواده ما به فرزند پسر بیشتر بها می دادند و همین حسودی من و خواهرم را بر می انگیخت و فکر می کنم اگر نگویم بهتر باشد چون بدآموزی دارد.
و بلاهایی که سر برادرتان آورده اید؟
در اتاق تاریک او را حبس می کردیم، غذایش را می گرفتیم و نمی گذاشتیم هیچ چیز بخورد و خیلی اتفاقات دیگر که امروز از گفتن آن ها شرم دارم (باخنده) و می گویم که برادرم را عاشقانه دوست دارم و پشیمان هستم.
با توجه به خاطراتی که تعریف کردید، کودک آرامی نبودید؟
بچه منزوی و یا آرامی نبودم و شیطنت های ریز و خاص خودم را داشتم، اما در عین حال خجالتی بودم و تا حدی از جمع واهمه داشتم که تئاتر در جهت رفع این مسئله خیلی به من کمک کرد.
خط قرمز رویا میرعلمی؟
آنچه که به شدت آزارم می دهد دروغ است.
و واکنشتان در برابر دروغ؟
به شدت و به سرعت از کسی که دروغ بگوید فاصله می گیرم.
خصلت بارزتان از دید اطرافیان چیست؟
اطرافیان لطف دارند و مرا مهربان می دانند ، من در زندگی فقط سعی می کنم خود را برتر از دیگران ندانم و این را وظیفه خود می دانم، به عقیده من این دنیا آنقدر ارزش ندارد که به هم نوعمان بی احترامی و بی توجهی کنیم.
آشپزی هم یکی از هنرها است، به عنوان یک هنرمند چقدر آشپزی خودتان را قبول دارید؟
خیلی زیاد، تا به امروز محال بوده کسی دستپختم را تجربه کند و فرصت بعدی را از دست بدهد، تخصصم در دست کردن قیمه نثار و خوردن قورمه سبزی است.
اهل شعر هستید؟
اشعار حافظ و سعدی را بسیار دوست دارم و سهراب سپهری ، احمد شاملو و فروغ فرخزاد نیز شاعران مورد علاقه من هستند.
گوش نوازترین صدایی که شنیده اید؟
صدای استاد شجریان را بسیار دوست دارم و از شنیدنش لذت می برم.
حرفی هست که ته دل یا نوک زبانتان جا مانده باشد؟
بخاطر تجربه همکاری موفق با سروش صحت و بازیگران خوب سریال شمعدونی که سبب شد دوستی های پایداری شکل بگیرد، خدا را شکر می کنم و خوشحالم از اینکه کارگردانان تلویزیون و سینما از بازیگران عرصه تئاتر بهره می گیرند و عده ای از آنان مرز و تفاوتی را میان بازیگران دارای نگاه متخصص با افراد فاقد این ویژگی قائل هستند و همچنین ناراحتم بخاطر مشکلاتی چون نبود حمایت دولتی و بودجه که گریبان گیر تئاتر شده و دغدغه و نگاه کارگردانان را به سمت گیشه برده است.
مادر شدن نگاهم را به دنیا عوض کرد
رویا میرعلمی : تجربه مادر شدن نگاه مرا به حیات عوض کرد. مادر شدن جریان زندگیام را تغییر داد و همین بحث سبب شد نگاهم حتی به می باشی و جهان تغییر کند. من ایده میکنم کسی که مادر شدن را می آزماید بیشتر از هر فرد دیگری به عظمت خداوند پی میبرد چون اعجاز رشد یک آدم را در داخل خود حس کرده است.
اینکه یک آدم از ذرهای کوچک در وجود شما آغاز به رشد کند و شما هر لحظه با بزرگ شدن و به تکامل دست یابی این آدم همگام باشید، برایتان معنایی جز اعجاز دارا نخواهد بود. من این شانس را داشتم که این اعجاز را حس کنم و تا همین الان که فرزندم روزانه بزرگتر شده و از نظر روانی و جسمانی تکمیلتر میشود، این اعجاز هم برایم تداوم دارد.
مادر شدن با حیات اجتماعی زنان در تضاد نیست
تا پیش از تولد کارن خیلی فعال و پرجنبوجوش بودم. آن موقع مدام سر کار بودم و حس میکردم با تولد فرزندم زندگیام محدودتر میشود و دیگر نمیتوانم مثل سابق در جهانِ نمایش تئاتر حاضر شوم و زمان حضورم در منزل خیلی بیشتر میشود ولی حقیقتا اینطور نشد. به نظر من خانمها میتوانند همه برنامههای حیات خود را با فرزندشان تنظیم کنند و به کارهایشان برسند؛ حین اینکه اطرافیان به شما یاری خواهند رساند و حقیقتا از برکت وجود بچه زندگیتان آنقدر شاد میشود و شما خودتان آنقدر انرژی میگیرید که میتوانید با قادر باشی مضاعف به همه کارهایتان برسید.
پیوسته پسندیدم یک دختر داشته باشم
من پیوسته پسندیدم یک دختر داشته باشم ولی وقتی فهمیدم فرزندم پسر است، اصلا دیگر پسر یا دختر بودنش برایم اهمیتی نداشت و حالا حتی از اینکه فرزندم پسر است خشنود و راضی می باشم. شاید یکی از دلایلش این باشد که پسرها به طور غریزی گرایش بیشتری به مادر دارا هستند و پسر من هم گرایش بیشتری به من دارد.
اسمی که سالها پیشانتخاب شده بود
سالها پیش در روزگار نوجوانی عملی از پیانو دیدم؛ کاری از آقای کارن همایونفر در یک ویدیو فیلم سینمایی. من دل داده موزیک می باشم و خوب به یاد دارم مجذوب هنر ایشان شدم و اسمشان را پرسوجو کردم. وقتی اسمشان را شنیدم با خود من نقل کردم چه اسم زیبایی. پیوسته این اسم در پسزمینه ذهنم بود و با خود من ایده میکردم چنانچه روزی صاحب پسر شوم این اسم را برایش برگزیدن میکنم.
آن زمان معنی این اسم را نمیدانستم ولی وقتی فهمیدم باردارم و فرزندم پسر است، آغاز کردم به تحقیق در زمینه این اسم چون معنی نامها برایم خیلی اهمیت دارد. اسم کارن را پسندیدم و با خود من ایده میکردم چنانچه معنای خوبی هم داشته باشد، حتما همین اسم را روی فرزندم میگذارم. خوشبختانه با یافتن معنای خوشگل این اسم بیشتر از قبل به آن علاقهمند شدم. کارن به معنای رزمجوست و نام پسر کاوه آهنگر بوده که در شاهنامه هم این اسم در شعرها دیده میشود. همچنین کارن نام یک خاندان بانام دوره اشکانی بوده است.
بلد نبودم فرزندم را بغل کنم
وقتی کارن را برای اولینبار پرستارها در آغوشم گذاشتند، حسی داشتم که قابل وصف نیست؛ حسی توام با خوشحالی، شوک، پریشانی و هیجان. مرتب با خود من میگفتم: «خدایا این بچه برای منه؟» حتی بلد نبودم چگونه او را بغل کنم و پرستارها یادم ارائه کردند. (میخندد) در همان لحظه به همهچیز ایده میکردم به اینکه چه مقدار از مادر شدنم خوشحالم و چه مسوولیت سنگینی بر دوش دارم.�
کودک درونم زنده است
روابط من و کارن خیلی محبت آمیز است. من پیوسته تلاش میکنم رفیق فرزندم باشم و وقتی در کنارش می باشم همسن و سال او باشم. کلا کسانی که مرا میشناسند میدانند که کودک داخل من حسابی زنده و بشاش است. (میخندد) من اصلا حس نمیکنم 37 ساله می باشم و بهنظر خود من در 14 سالگی ماندهام شاید هم کمتر. (میخندد)
وقتی با فرزندم می باشم کودک درونم حسابی جولان میدهد و همسن کارن میشوم؛ البته بالاخره والدین باید یکسری قوانینی داشته باشند تا حس احترام و حرفشنوی از طرف کودک نسبت به والدین در کنار روابط دوستانهشان موجود بوده باشد. ما هم تلاش میکنیم همینطور باشد بهخصوص که کارن الان دانشآموز است و دیگر مثل سابق نمیتواند همه زمانش را صرف بازی کند و باید مرتب باشد و به درسهایش هم برسد. نپسندم فرزندم حس وحشت نسبت به من یا پدرش داشته باشد. دلم میخواهد به حرفهای ما ارج بنهد که خوشبختانه تابهحال همینطور بوده است.
بازیگوشی در منزل
کارن در منزل بازیگوشتر است و در محیط بیرون و مدرسه آرامتر. خوشبختانه معلم و مسوولان مدرسه از او راضی می باشند و پیوسته جزو شاگردان نمونه است. من ایده میکنم بیشتر بچهها همینطورند و بازیگوشیهایشان برای پدر و مادرشان و در منزل است و بیرون آبروداری میکنند. (میخندد)
کارن هم مثل اکثر بچهها در منزل میدود، توپبازی و تفنگبازی میکند، از بالای کاناپه و تخت میپرد و خانهمان را مثل زمین فوتبال یا میدان نبرد میکند. (میخندد) خدا را شکر واحد طبقه پایین منزل ما خالی است که چنانچه اینطور نبود مطمئنا ما الان باید در کوچه حیات میکردیم. (میخندد)
بچهها باید خوش بگذرانند
رروزگار بچه ای خیلی اهمیت دارد و در همین روزگار اعتماد بهنفس کودک شکل میگیرد. تحصیل کردن خیلی اهمیت دارد اما آنچه از درس هم مهمتر است، تربیت یک کودک و سلامت جسم و روح اوست. بچهها باید شاد باشند و خوش بگذرانند. وقتی کسی از نظر روانی و جسمانی سلامت باشد قطعا میتواند در آینده و در جامعه هم حیات سلامت و خوشحالی داشته باشد. قرار نیست همه دکتر سمیعی شوند یا در ناسا فعالیت کنند.
مهم این است که فرزندانمان در محیطی سلامت رشد کنند و در آینده از شغل و زندگیشان کیف بکنند. چنین آدمی برای والدین و اطرافیانش هم شخصیتی مهربان، دوستداشتنی و دلسوز خواهد بود. من شخصا در وهله نخست به سلامت روح و جسم و تربیت صحیح فرزندم اهمیت میدهم و در مرحله بعد سراغ آرزوها و آرمانهایم برای او و آیندهاش میروم.
بزرگترین تفریح مشترکمان بازی کردن است
بزرگ ترین تفریح ما بازی کردن است. در منزل تفنگبازی و دزد و پلیسبازی میکنیم و پیوسته هم من دزد میشوم و کارن پلیس. (میخندد) گهگاهی به شهربازی میرویم. فوتبال هم جزو علایق کارن است که با پدرش بازی میکند. کلا من پایه همه برنامهریزیهای کارن می باشم و در پاسخ پیشنهادهایش پیوسته میگویم: «باشه من پایهام.» (میخندد)
کارن: با مامان و بابا تفنگبازی میکنم. دزد و پلیسبازی را هم خیلی می پسندم. بعضی وقتها هم توپبازی و فوتبالبازی میکنیم که خیلی کیف دارد.
فیلمهای سینمایی
آقا یوسف (۱۳۹۰)
خواب زده ها (۱۳۹۲)
بیداری (۱۳۸۷)
صبح روز هفتم (۱۳۸۷)
برادر (۱۳۸۷)
سریالهای رویا میرعلمی
لیسانسه ها ۲ (۱۳۹۶)
لیسانسه ها (۱۳۹۵)
شمعدونی (۱۳۹۴)
زمانه (۱۳۹۱)
حیرانی(۱۳۹۰)
تله فیلمها
وجدان آشفته (۱۳۸۸)
عصر پاییزی (۱۳۹۲)
برای دومین بار
تئاترها
روز عقیم (۱۳۹۶)
اتاق (۱۳۹۶)
سعدی تابستان سیودو (۱۳۹۵)
همسایه ی آقا (۱۳۹۵)
راپورت های شبانه دکتر مصدق (۱۳۹۵)
ناسور (۱۳۹۵)
جان گز (۱۳۹۴)
مضحکه شبیه قتل (۱۳۹۴)
مادر مانده (۱۳۸۸)
اهل قبور (۱۳۸۸)
مهر هفتم (۱۳۸۸)
بیداری خانهٔ نسوان (۱۳۸۷)
آتن-مسکو (۱۳۸۷)
خواب بیوقت حوریه (۱۳۸۷)
بیداری خانه نسوان (۱۳۸۷)
طناب (۱۳۸۵)
همسایهٔ آقا (۱۳۸۵)
تکیهی ملت (۱۳۸۴)
دن کامیلو (۱۳۸۴)
حرفی به جای حرفی دیگر (۱۳۸۲)
قرمز و دیگران (۱۳۸۲)
تیاتر اجباری (۱۳۸۳)
پنهانخانه پنج در (۱۳۷۹)
خیشخانه (۱۳۷۸)
بازیخانه (۱۳۷۸]
واقعه در مجلس سودابه خوانی (۱۳۷۸)
جوایر و افتخارات
کاندید بهترین بازیگر زن در کانون منتقدان تئاتر ایران سال ۹۶ برای بازی در نمایش مضحکه شبیه قتل
کاندید بهترین بازیگر زن در سی و پنجمین جشنواره تئاتر فجر برای نمایش ناسور
جایزه دومین بازیگری زن برای بازی در نمایش جان گز از پانزدهمین جشنواره تئاتر مقاومت
جایزه اول بازیگری برای نمایش زمان لرزه ازبیست و نهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
جایزه اول بازیگری تله تئاتر بچههای من بچههای آفریقا از بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
جایزه سوم بازیگری برای نمایش رژیسورها نمیمیرند از نوزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر
هفت بار کاندیدای بهترین بازیگر تئاتر در جشن بازیگر خانه تئاتر برای نمایش های تکیه ملت ، بیداری خانه نسوان ، همسایه آقا ، همه فرزندان خانم آغا ، ورود آقایان ممنوع ، شایعات
خیلی خیلی باهات موافقم کوثر
عاشقتم رویا جوووووون
خیلیییی دوست دارم
هم تو و هم پسرت خیلی نازیین
خدا حفظتون کنه
وا شهر رویا میر علمی حسین کیایی بهش نمیخوره
رویا جون حجاب خیلی بهت میاد
سلام رویا جون خوبی هم خودت خوشگلی وهم پسرت نقشت توی سریال شمعدونی خیلی بانمک بود وعالی من بازیت ۲۰ می دم واقعا عالی درخشیدی نقشت هم مثل خودت خوشگل بود دوست دارم خدا پشت و پناهت من ۲۲ سالمه تو رو خیلی دوست دارم.
دلم براش میسوزه…
تو با حجابی خیلی خوشگل تر میشی عجیجمممم ایهییی درسته به خودت مربوطه ولی من فضولم دیگه چیکارش میشه کرد هییی
خانم رویا میر علمی خیلی دوستتون دارم خیلی بازیتون در شمعدونی عالی بود
ترحدا زود تر بگید ممنون
عاااااالی
بیا منو بخور
نقشت تو سریال شمعدونی عالی است.
واقعا آفرین
سلام رویا جون واقعا عال بازی میکنید .دیونه ای عصبانی شدنتم اقای نعمتیان فداتون بشه که اینجور شما رو عاشق پیشه کرده بیا بخور منو بیا ببعل منو واقعا که دووووووووووووستتتتتتتت داررررررررررررم عاشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششقتم
یعنی بگم خوب بود اشتباه کردم رویا جون بازیت عالیه وقتی میگی ا واقعااااا آقای نعمتیان خیلی با حال میشی
رویا جون هم خودت خیلی خوشگلی هم پسر نازت
هم خودت هم پسرت خوشگل
ایییی شوهرش خیلی عنه خیلی زشته
اره والا
ازچهرش خوشم میاداماازبازی کردنش زیادخوشم نمیاددامادرکل خوشگله
عاااالی رویاجوووون عاااااااااااااشقتممممممممم گلی
خیلی عالیه.دوسش دارم.اصلا به خاطر او این فیلم رو نگاه میکنم.
خییییییییییلییییییی خوبببببببب بازبیییییی میییییکنه
خیلی دوسش دارم
از بازی کردنش خیلی خوشم میاد خیلی تمیز بازی میکنه.
واقعا
دمش گرم خیلی تمیز بازی میکنه
واقعا خوب بازی کرده
واقعا نقششو خوب بازی میکنه
نقشش عالیه
خیلی خیلی موافقم
خیلی قشنگ بازی میکنه