سونیا پوریامین مجری و تهیه کننده تلویزیون متولد 12 بهمن 1341 در تهران است .وی دانش آموخته رشته پژوهش هنر در مقطع کارشناسی ارشد می باشد
وی متاهل است و ازدواج کرده است دو فرزند پسر دارد.
گفتگو و مصاحبه و آشنایی با سونیا پوریامین
پسر بزرگش سینا 28 سال دارد، در رشته کامپیوتر تحصیل کرده و در همین زمینه مشغول به کار است. بتازگی هم داماد شده و ما را خوشحال کرده است. پسر کوچکش سپهر 24 سال دارد. او در رشته روانشناسی درس میخواند و همزمان در شرکتی مرتبط با رشته تحصیلیاش کارمی کند.
پسر کوچکش به پزشکی علاقه دارد و تصمیم گرفته به شغل رویاهای مادرش برسد. اما پسر بزرگش، راه پدر و مادر را پیش گرفته و به تصویربرداری علاقه دارد. همسر سونیا پوریامین دکترای پژوهش هنر دارد و مدرس این رشته است. همین موضوع هم باعث شده تا همواره حامی سونیا پوریامین باشد، او را در رسیدن به موفقیت کمک کند و حضور دیروقتش را در خانه بپذیرد. مصاحبه زیر نتیجه یک رابطه دوستانه در نمایشگاه و تماس تلفنی بعد از نمایشگاه است.
راجع به والدین و خواهر و برادرهایتان صحبت کنید؟
پدرم کارمند بانک مرکزی و مادرم خانهدار بود. ما پنج خواهریم و من در میان آنها دومی هستم. اسامی ما به ترتیب مریم، سونیا، سودابه، سوفیا و سالومه است. دختران خانواده همه تا مقطع کارشناسی ارشد درس خواندهاند. یکی از خواهرانم هم درحال حاضر دانشجوی مقطع دکتراست. مرحوم پدرم همیشه تاکید داشت که دخترانش هم تحصیلکرده شوند و هم سر کار بروند. به همین دلیل یکی از شروطی که برای ازدواج ما تعیین کرد این بود که امکان ادامه تحصیل و اشتغال داشته باشیم. مادرم هم تمام هم و غمش را برای درس خواندن ما گذاشت و زحمت فراوانی را در این مسیر متحمل شد. هر کدام از ما در زمینهای متفاوت از دیگری اشتغال پیدا کردهایم و خوشبختانه همگی توانستهایم با تلاش به موفقیت برسیم.
سونیا پوریامین و همسرش
از ازدواجتان تعریف کنید. چگونه با همسرتان آشنا شدید و چه شد که تصمیم به این ازدواج گرفتید؟
همسرم استاد من بود. یک روز بعد از کلاس من را خواست و پیشنهاد ازدواج را مطرح کرد. من آن زمان خواستگاران متعددی داشتم و به همین دلیل از او فرصت خواستم. ماجرا را به والدینم گفتم و آنها هم خواستند که او را ببینند. بعد از چندمرتبه رفت و آمد، پدرومادرم که او را شناخته بودند تائیدش کردند. پدرم که اصرارداشت ما ادامه تحصیل بدهیم و کارکنیم به من گفت این فرد در مقام یک همسر به تو کمک میکند رشد کنی. این تاکید پدر مرا مجاب کرد و پیشنهاد ازدواج با ایشان را پذیرفتم.
همسرتان را چطور مردی توصیف میکنید؟
همان طور که پیشتر گفتم او کرمانی است و من گیلانی. کرمانیها به طور کلی آرام و کمحرفاند و ما شمالیها پرهیجان و عجول. شمالیها خونگرماند و زود با دیگران میجوشند، اما کرمانیها با طمأنینه پیش میروند. سالها زمان میبرد تا دو نفر از این دو فرهنگ متفاوت بتوانند با هم یکی شوند. ما توانستیم با یکدیگر رابطه خوبی برقرار کنیم و این بسیار عالی است. من و همسرم هردو مسئولیتپذیریم و پابه پای هم به زندگی میرسیم. ما دو پسر داریم و به تربیت آنها توجه کاملی داشتهایم. اگر من راس ساعت 7 صبح برنامه زنده اجرا کردهام همسرم آن ساعت خانه بوده تا به بچهها برسد. ما برنامهریزی میکردیم تا بتوانیم دوشادوش یکدیگر زندگی را پیش ببریم.
مردم شما را با کار اجرا میشناسند. در صورتی که شما تهیهکننده، کارگردان و پژوهشگر صدا و سیما نیز هستید. علت این امر را در چه چیزی میبینید؟
من این گفته شما را قبول ندارم. مردم میدانند که سونیا پوریامین تهیهکننده است و برنامههایش را میشناسند. من 10 سال تهیهکننده برنامه «خانه ما» در جامجم بودم. همه مردم هم این را میدانستند.
ولی با تمام این اوصاف، کسی که شما را میبیند، اولین چیزی را که به یاد میآورد، مجری برنامه «تهران 20» است، نه تهیهکننده جامجم.
مسلما ویترین هر برنامهای مجری آن است. اگر مجری در یک کار بدرخشد، برنامه هم میدرخشد. اما این بدان معنا نیست که مردم ندانند پشت کار چه کسی است. این در مورد همه تهیهکنندههای تلویزیون هم صدق میکند. مگر ممکن است اسم مسعود رسام بیاید و کسی به یاد «خانه سبز» نیفتد. مردم کارهای او را به نام میشناسند.
پس با این اوصاف شما خود را بیشتر در تهیهکننده و کارگردان میدانید تا مجری؟
بله. حرفه اصلی من اجرای تلویزیونی نیست.
پس چرا وارد کار اجرا شدید؟
داستانش بلند است. سال 1359 از مدرسه هشترودی با معدل بسیار خوبی دیپلم گرفتم. در همان زمان، انقلاب فرهنگی شد و من نتوانستم به دانشگاه بروم. آن دوران، بیشتر سازمانها آمادگی جذب نیرو را داشتند و فراخوان میدادند. من هم با خواهرم به تلویزیون رفتم. کارهای پژوهشی انجام میدادم تا اینکه مدیران تلویزیون تصمیم گرفتند کسانی را برای اجرای برنامه انتخاب کنند. من هم به ضرورت تلویزیون و مسئله جنگ، «همگام با جنگ» را که اولین برنامه جنگی بود و آقای عنصری کارگردانیاش را عهده داشت، روی آنتن بردم. این روند تا سال 63 ادامه ادامه داشت؛ من محقق، پژوهشگر و دستیار تهیه برنامهها بودم و اگر لازم میشد برنامهای را هم اجرا میکردم.
چه زمانی ادامه تحصیل دادید؟
سال 61 اولین دانشکده صدا و سیما تاسیس شد. من به تشویق همکارانم به این دانشکده رفتم و در رشته کارگردانی تلویزیون ادامه تحصیل دادم.
به کارگردانی علاقه داشتید یا تعداد رشتهها کم بود و مجبور به این انتخاب شدید؟
من خودم را در آن 2 سالی که در صدا و سیما کار میکردم، محک زده بودم. از بین هفت رشته مختلف، کارگردانی را انتخاب کردم.
در هنگام تحصیل کار هم میکردید؟
بله. هر نوع کاری را تجربه کردم. حتی گوینده رادیو هم بودم و در کنار سایر کارهایم، خبرهای رادیویی هم میخواندم. بعد از آنکه تحصیلاتم تمام شد، کارگردانی تلویزیونی را جدیتر دنبال کردم. البته، اجرا همیشه در کنار سایر کارهایم قرار داشت.
چه زمانی به تهیهکنندگی روی آوردید؟
بعد از کارگردانی، کار تهیهکنندگی را دست گرفتم.
فکر میکنید شناخت شما در حیطه کارگردانی به موفقیت در حرفه تهیهکنندگی کمک کرد؟
کسی که تهیهکننده و کارگردان است، بهتر عمل میکند. کسی که در تلویزیون فعالیت میکند باید همه مشاغل را بلد باشد تا آگاهانه عمل کند.
تواناییهای شخصی در این میان چه جایگاهی دارد؟
اگر یک نفر به تواناییهای شخصی خودش اتکا داشته باشد، موفق میشود.
بگذارید یک نتیجهگیری بکنم. شما به کارگردانی و تهیهکنندگی علاقه داشتید و پس از گذراندن تحصیلات دانشگاهی وارد آن شدید. اما کار اجرا را به ضرورت انتخاب کردید. آیا برای این اجرا به توانایی خاصی احتیاج نیست؟
اجرا یک کار پیچیده است و به مخاطبشناسی احتیاج دارد. تجربه در اجرا گام به گام است. من همراه با مخاطبان کار، اجرا را یاد گرفتم. چرا که تلاش میکردم در همه برنامهها صادق باشم و زیادهگویی نکنم.
زیادهگویی نکنید؟ این که ویژگی بارز مجریان است. به قول معروف آنقدر صحبت میکنند که دیگر مجالی برای مهمان برنامه باقی نمیگذارند.
به نظر من زیاد حرف زدن، یعنی مطرح کردن خود و به تدریج به حاشیه رفتن. به «کم گوی و گزیده گوی چون در» اعتقاد دارم. فراموش نکنیم که در بسیاری از برنامههای تلویزیونی، مجری خوراک خوب و اطلاعات لازم را ندارد. این در شرایطی است که اکثر برنامههای زنده، مجریمحور است. مجری 15 دقیقه حرف میزند؛ اگر حرفهایش به دل بنشیند برنامه گل میکند والا پروژه با شکست روبهرو میشود.
چطور میشود حرفهای یک مجری گل کند؟ با گفتن حرفهای مردم و شنیدن درد و دلهایشان؟
نه. این مجری موفق نیست. مجری باید حرف دل خودش، مخاطب و رسانه را بیان کند. اگر در هر یک از این سه حیطه، یکهتازی کند حتما با شکست روبهرو میشود.
مطالعه قبل از اجرا لازم است؟
صد در صد. در برنامه «تهران 20» ما هر شب یک مهمان داشتیم؛ کسی که اطلاعات کاملی در حیطه خاصی داشت و نمیتوانستیم بدون آمادگی، با او ارتباط برقرار کنیم. البته در آنجا سردبیر برنامه نقش کلیدی داشت. قبل از شروع برنامه توضیحاتی درباره مهمان آن شب و حتی سوالاتی درباره محور برنامه در اختیار ما قرار میداد. اگر غیر از این بود ما نمیتوانستیم برنامه زنده را اجرا کنیم.
خود شما هم قبل از اجرا مطالعه میکردید؟
در بیشتر مواقع تا یک ساعت قبل از برنامه، ما نمیدانستیم که مهمان برنامه چه کسی است. مهمانهای ما مسئولان دولتی بودند که ممکن بود برنامه کاریشان تغییر کند. البته ما خبر روزنامههای مختلف را میخواندیم و میدانستیم آن خبری که مهمتر است، موضوع برنامه امشب ماست. البته اگر تیم زودتر میفهمید که مهمان چه کسی است، حتما دیگر افراد را در جریان میگذاشت. از دلایل موفقیت «تهران 20» در آن دوره تیم کاری هماهنگش بود؛ افراد به هم کمک میکردند.
پس کار گروهی در برنامههای تلویزیونی اهمیت دارد؟
حتما. کار تلویزیونی کار جمعی است. اگر چنین روحیهای نباشد نمیشود کار کرد.
زمانی که شما در سمت تهیهکننده یک برنامه قرار دارید هم به این اصل عمل میکنید؟
من در کار تهیهکنندگی تلاش میکنم تمام اطلاعاتم را در اختیار مجری برنامه قرار دهم. در هیچ کجای دنیا یک مجری را هنگام اجرا تنها نمیگذارند.
به پیشنهادهایشان هم اهمیت میدهید؟
گاه یک ایده خلاق از یک مباشر، تولید میشود. تهیهکننده شخصی است که ایدههای مختلف را بشنود و بهترین نظر را انتخاب کند. بعضی وقتها دیگران چیزهایی را میبینند که ما از دیدن آن غافلیم.
از آنجا که شما کارگردانی و تهیهکنندگی را هم زمان تجربه کردید، میخواهم سوالی در این باره ازتان بپرسم. در سینما، رابطه میان کارگردان و تهیهکننده اهمیت بسیاری دارد. تا جایی که بسیاری از کارگردانان شناختهشده ترجیح میدهند کار تهیهکنندگی را نیز خود بر عهده بگیرند. آیا چنین رابطهای در تلویزیون هم وجود دارد؟
رابطه میان تهیهکننده و کارگردان در تلویزیون فرق دارد. تلویزیون، مجموعهای کارگردان تربیتشده دارد که تهیهکننده میتواند از میان آنها یک نفر را برای کار انتخاب کند. اما در سینما این گونه نیست؛ یک فیلم در سینما با کارگردانش فروخته میشود و کار را به نام کارگردان میشناسیم. عکس این رابطه در تلویزیون حاکم است. تهیهکننده تلویزیون پررنگتر است. کارگردان فقط شکل اجرایی به کار میدهد.
بسیار عالی و باوقار سلامت باشید همیشه
خانم پوریامین خانم دنیادیده وپخته وباتجربه ای هستند همسن مادرمن اند،دوستش دارم
خیلی خانم محجبه و باکلاسی هستی