آزاده زارعی متولد دهم خرداد ماه 1368 (1368/03/10) می باشد و 29 سال سن دارد و اصالتا اصفهانی است.
تحصیلات : وی فارغ التحصیل رشته کارگردانی سینما از دانشگاه فرهنگ و هنر تهران است.
آزاده زارعی در سال 1392 با بازی در سریال آوای باران به کارگردانی حسین سهیلی زاده در نقش باران توانست به خوبی شناخته شود
وی نیر قبل از کار در آوای باران در یک اثر دیگر جلوی دوربین رفته است اما آوای باران اولین تجربه وی در بازی در سریال بوده است و با همین اثر توانست به خوبی دیده شود.
گفتگو با آزاده زارعی
*درباره حضورتان در تلویزیون بگویید. چهرهتان برای مخاطب چهره جدیدی است.
-بله. در حقیقت «آوای باران» اولین سریالی است که بازی کردهام.
*پس قبلا تجربه حضور جلوی دوربین را داشتهاید.
-بله یک کار دیگر قبلا کار کردهام ولی همانطور که گفتم این سریال، اولین سریالی است که در آن حضور داشتهام.
*چه شد که برای حضور در این سریال انتخاب شدید؟
-در حقیقت تیم آقای سهیلیزاده با من تماس گرفتند و من به ایشان معرفی شدم. از من تست گرفته شد و تا آخرین لحظه که جلوی دوربین آمدم، نمیدانستم که برای این نقش انتخاب شدهام.
*چقدر با نقش باران آشنایی داشتید؟ با پیچ و خمهای داستان آشنا بودید؟
– توضیحی که فقط به من دادند این بود که «باران» یک شخصیت 2 وجهی است. یک دختری است که بچگیاش را در یک خانواده مرفه گذرانده است. در واقع این دوگانگی بود که هم ذات بچگیاش را نگه دارد با فرهنگی که درآن رشد پیدا کرده است و هم وجهی که از نشست و برخاست با تیم شکیب در او رسوخ کرده است.
*گاهی هم خیلی «لات» میشود.
-دقیقاً طبق صحبتهایی که با آقای سهیلیزاده کرده بودم، باران فقط جاهایی که عصبانی میشود، لحن لاتیاش بیرون میزند و در باقی موارد ذات دختر شاهزاده و مؤدبش را دارد. فقط جاهایی که عصبانی میشد این لحنش بالا میرفت. یعنی در برخورد با موقعیتها لحنش عوض میشد.
*ایفای نقش یک لات برای یک دختر خانم که تجربه اول سریال خود را سپری میکند، مقداری سخت است. برای رسیدن به وجه لاتی باران، مشاهداتی هم داشتید یا فقط تمرین کردید؟
-شیوه مشاهده که در مورد چنین آدمی راحت است. چون اطراف ما پر از آدمهایی است که این ویژگیها را دارند. فقط کافی است نگاهی به سر چهارراهها و پشت چراغ قرمزها داشته باشیم. مملو از خانمها و بچههای کار است که ما بدون توجه از کنارشان عبور میکنیم. فقط کافی است مدتی در حرکات و رفتارشان دقت کنیم تا نوع لحنشان را پیدا کنیم.
من پیش از این مشاهدات با آقای سهیلیزاده خیلی حرف زدم و شخصیت باران با راهنماییهای ایشان و البته شخصیتپردازی نویسندگان در فیلمنامه به «باران» رسیدم.
حتی یک جاهایی باران زیادی «لات» میشد که آقای سهیلیزاده جلوی آن را میگرفت و میگفت که نه زیاد است و کمش کن.
در مجموع تمام این چیزها، نویسنده، کارگردان و خود بازیگر به نظرم در مجموعهای اتفاق افتاد که این لحن و این بازی اتفاق افتاد.
*باران گاهی اوقات با همان لحن لاتی خود دیالوگهای وزندار و شعرگونه هم میگوید.
-آنها کاملا نوشته نویسندهها بود که من فقط تلاش کردم لحن درست را هنگام ادای آنها بگیرم تا به این دیالوگها لطمه وارد نشود.
*سریال پُرقسمت «آوای باران» اولین حضور شما در تلویزیون است. فیلمنامه کامل نیست و شما هم به چنین فضاهایی اشراف نداشتید. این موضوع برایتان سخت نبود؟
-فکر میکنم نه. درست است که سریال است اما در زندگی عادی هم تو خبر نداری که یک ساعت دیگر قرار است چه اتفاقی برایت بیفتد. اتفاقاً به نظرم این هوش و ذکاوت تیم ما را میرساند که تو میروی بازی میکنی و نمیدانی بعدش چه اتفاقی قرار است برایت بیفتد. این موضوع به نظر من کمک میکند به حس بازیگر. من اگر بدانم بعدا قرار است چه اتفاقی بیفتد ناخودآگاه روی بازیم تاثیر میگذارد.
*در سریال به شما میگویند «سیندرلا». آنچه که در کودکی برای او اتفاق افتاده شبیه به ماجرای قصه سیندرلاست. البته همین موضوع این حس را برای مخاطب ایجاد میکند که قرار است در آخر قصه نیز همه چیز شبیه داستان سیندرلا به خیر و خوشی تمام شود.
-واقعاً هم تا به حال یک بخشی از زندگیاش شبیه سیندرلاست. «باران» زندگی دیگری دارد، مال یک جای دیگری است، کودکیاش چیز دیگری است و الان همه شرایطش عوض شده است.
*یعنی با توجه به سابقهای که شکیب از زندگی باران میداند به او لقب سیندرلا را داده است؟
-در حقیقت بچههایی که از کودکی با او بزرگ شدهاند و دیدهاند که در کودکی جنس او با آنها فرق داشته لقب سیندرلا را برایش انتخاب کردهاند. حتی آفرین هم به باران میگوید اینقدر تو ادا و اصول داری که با همه ما متفاوت هستی. بچهها به او این نام را دادهاند و رویش مانده است. حتی در یک قسمتی شکیب به باران میگوید که تو با بقیه فرق میکنی.
اسم «سیندرلا» یک نوستالوژی برای خود باران دارد و در دوران کودکی هم قصهای که زیور برای او تعریف میکند سیندرلا و ماجراهای نامادریاش است. تا اینکه بعدها وقتی که در آن خرابه به او میگویند سیندرلا خودش هم با این نام انگار ارتباط برقرار میکند و آن را دوست دارد. به خاطر اینکه یاد زیور میافتد و فکر میکند او نامادریاش بوده و حالا او آواره شده. در حقیقت باران خودش از اسم سیندرلا استقبال میکند و تا آخر هم سیندرلا میماند.
*همانطور که پیشتر گفتم، چون داستان سیندرلا را همه ما میدانیم که عاقبت به خیر میشود فکر نمیکنید با این دید مخاطب بداند الان که به این بچه میگویند سیندرلا آخر و عاقبتش خوب میشود؟
-شما شک نکنید ما مخاطب را غافلگیر میکنیم. قول میدهیم در مورد تمام کاراکترها بیننده را غافل میکند.
*تعاملات شما با بازیگران مقابلتان چطور بود؟ مخصوصا آقای مهران احمدی.
-اصلا جلوی آقای احمدی بازی کردن سخت است چون من میدیدمش و بازی ایشان را دوست دارم. تک تک بازیگران به من کمک کردند و فقط لذت بردم از اینکه با آنها همکاری داشتم.
*تعامل هم داشتید که گاهی بگویند چطور بازی کنید؟
-همفکری بله ولی همه چیز زیر نظر آقای سهیلیزاده بود در نهایت آقای سهیلیزاده بودند که میگفتند چه چیزی باید انجام شود و چه چیزی نباید انجام شود در حد یک همفکری بله.
*کار کردن با آقای سهیلیزاده چطور بود؟
-برای من که آرزو بود فارغ از تملق، چون سریالهایی که آقای سهیلیزاده میسازنند پرمخاطب است و به نظر من ایشان یک روانشناس هستند و میدانند مخاطب را چطوری پای تلویزیون بنشانند و آنها کار را دنبال کنند. به نظر من هیچ آدمی اتفاقی سریال آقای سهیلیزاده را نمیبیند. به اسم آقای سهیلیزاده شروع میکنند و میبینند و با داستان جلو میروند و برای من آرزو بوده، چون آقای سهیلیزاده بازیگر معرفی میکنند و هر کسی دوست در کار آقای سهیلیزاده بازی کند.
*شما در مواجه با مخاطب بسیار بالای تلویزیون دلهره نداشتید؟ فکر میکردید اینقدر کار دیده شود؟
-من چون میدانستیم کار آقای سهیلیزاده است مطمئن بودم کار دیده میشود چون شما سریالهای قبل ایشان هم نگاه کنید همه سریالها پرمخاطب بوده و آدم کار سخت میکند و من میدانستیم به خاطر سریال؛ من هم دیده میشوم. منتها سخت است خیلی آدمهای زیادی و قشرهای مختلف دربارهات قضاوت میکنند و آدم یک ترسی هم دارد.
*این قضاوتها برای شما دلهره ایجاد نمیکرد که بر بازیتان بخواهد تاثیر بگذارد و یا شما تلاش کردید این دلهره را مهار کنید؟
-دلهره واقعا نبود. باران آدم ترسویی نبود. کلا آدم جسوری است. با دیالوگهای سنگین، نقش سنگین. این جسارت باعث میشد که آن دلهره را مهار کنم و از همان روز اول با جسارت مواجه با نقشم مواجه شدم. سعی کردم با جسارت با این نقش برخورد کنم نمیدانم چقدر موفق بودم.
*درباره اینکه مشخصاً باران در این سریال خال داشته باشد، تصمیم قبلی بود که در فیلمنامه گرفته بودند و یا نه. وقتی شما را دیدند که خال بر گونه دارید، گفتند از این المان هم استفاده کنیم؟
– مجبور بودند به خاطر اینکه من انتخاب شدم و خال هم داشتم. جفت خالهای صورتم متعلق به خودم است. جسارت بخشی از وجود آدمهاست. من چون در جریان نیستم نمیتوانم چیزی بگویم چون یادم نیست. منتها ما احتیاج به یک شاخصه داشتیم که باید از آن استفاده کنیم حالا ممکن است یک خال باشد یا چیز دیگری. این خال یک المانی بود که میتوانست کمک کند به قصه. حالا انتخاب شدم و خال هم داشتم و نویسنده هم از آن استفاده کرده است.
*پس از قسمتهایی که پخش شده واکنش مردم نسبت به شما چه بوده است؟
-خیلی دلشان برایم سوخته. چون فکر میکنند من هم همین زندگی را دارم ولی دلشان واقعا سوخته. همه فکر کرده بودند واقعا من در همین زندگی هستم و دلشان برایم سوخته است. حتی من به یکی از بچههای آشنایمان یک هدیهای دادم حتی من را ندیده بود ولی گفته بود به سیندرلا بگویید چون گدا است و پول ندارد این هدیهاش را من نمیگیرم از او و وقتی یک بچه تو را باور میکند و فکر میکند تو پول نداری و در گداها بزرگ شدی حتی گفته بود حالا که این هدیه را به من داده ناهار دعوتش کنیم بیاید ناهار بخورد و حداقل گرسنه نماند و این خیلی برای من حس عجیبی داشت که یک شخصیتی را بازی کنی که یک بچه کوچک اینقدر تاثیر بگیرد.
*در مواجه با شما نخواستند بگویید آخر قصه چه میشود؟
-بله- خیلی. همه حتی افراد نزدیک از من پرسیدند آخر داستان چه میشود ولی من نه میخواهم و نه اجازه دارم که بگویم، مدتی پیش ماشین من را دزد زده بود و وقتی زنگ زدم پلیس 110 آمده بود و گفت اااا… باران و اصرار کرد که پایان سریال را برایش تعریف کنم/ گفت فقط بگو آخر قصه باران به فرید میرسد؟ گفتم من نمیتوانم بگویم. ولی من میدانم شما پیگیر کارهایم هستید.
*شما فکر میکنید این سریال به قشر متکدیان جامعه که دیده نمیشوند،کمکی کند؟
-به نظر من دیده که میشوند. چون هر روز ما داریم بچههای کار را میبینیم و بیتفاوت از کنارشان عبور میکنیم. نهایتاً نشستهایم در ماشینمان و بخاری را هم زدیم و شیشه را میدهیم بالا و خیلی بخواهیم لطف کنیم یک چیزی از آنها میخریم و میرویم. به نظر من هیچ اقدامی نمیشود برای کودکان کار کرد. ولی سریالها خیلی تاثیر دارند، سریال پرمخاطبی که، تِمش در مورد این بچههای کار است معلوم است تاثیر میگذارد. امیدوارم این تاثیر مقطعی نباشد.
*صحبت پایانی ندارید؟
-من قسمت بعدی را نمیتوانم پیشبینی کنم، حتی فیلمنامه میخوانم و چند تا سکانس جلوتر را نمیتوانم پیشبینی کنم تازه خودم که در فضای این کار هستم، هیچ پیشبینی نمیتوانم بکنم برای این کار و هیچ کس هم نمیتواند. طبیعتاً هر بازیگری که کار میکند دوست دارد آخرش همه را شگفتزده بکند و من هم دوست دارم و طبیعی است.
فیلم های آزاده زارعی
آمین خواهیم گفت
سریال های آزاده زارعی
آوای باران
مهر طوبی
منشی صحنه
برف روی شیروانی داغ
اکباتان
عملیات مهد کودک
آدرس اینستاگرام آزاده زارعی : Azadeh_zareie
آزاده زارعی
اخرشو خودمون میدونستیم فییم های ایرانی همیشه اینجوریه اخرش هم مسخره بود می تو
واقعا مسخره بود
مخصوصا وقتی زیور سر چهارراه گدایی میکرد خانواده من از خنده ریسه میرفتن
اخرش الکی تموم شد
در صورتیکه خیلی بهتر میتونست تموم بشه
فرید هم بجای پیدا کردن مادرش رفت این باران رو پیدا کرد اما سراغ مادر خودش نرفت
جالبه که باران از مادرش مهمتر و با ارزش تر بود
درسته که زیور و نادر بد بودن اما پدر و مادرش بودن
باید میرفت زیور رو از توی خیابون جمع میکرد همین طوری که باران رو جمع کرد
همگییییییییییییییییییییییییییییی ضایع!!!!!!!!!!!!!!۱
کیانوش هرگز نمیمیرد بلکه از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود.
جالب بود مرسی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خانم زارعی خوب بازی کرد اما میتونست بهترم باشه اما خوب بود . ب نظر من اقای خیرابی _درخشانی_ خوب بازی نکردند اصلا. و طراح لباس هم افتضاح بود از نظر من ……ولی در کل سریال بدکی نبود..!!!!!!!!!!!
فیلم عالی بود ازاده هم خوب بازی میکنه
فیلم خوبی بود وپایان خوبی داشت ازاده زارعی خیلی خوب بازی میکنه یه روز پس از پایان فیلم نظر دادم
ایووووول آزاده جونم خردادیه.منم ۱۳ خردادم
فیلم بسیار زیبایی بود از بازیگران و کارگردان و تمام دست اندرکاران کمال تشکر را دارم
ایییییییییییییییییش بسه دیگه چقدر کشش میدین این فیلمو؟؟؟
بابا ما که میدونیم آخر این فیلمای ایرانی چجوری تموم میشه…..داستان جالبی داشت ولی اصلا جذابیتی نداشت چون وقتی داشتیم میدیدیم خیلی راحت میشد حدس بزنیم که الان چی میشه….:|
اما در کل واسه وقت تلف کردنمون خوب بود ممنون
فکر کنم آخر فیلم همه بهم میرسن اون پسره فرید با باران ازدواج میکنه …………………
فیلم قشنگیه،دلم واسه بیتامیسوزه که الکی الکی خودشوبدبخت کردوبه یه پسرعوضی دل بست.
من نمیدونم اخر فیلم چی میشه ولی فردا قسمت اخرش امید وارم به پدرت برسی
چرا کیانوش مرد؟ دلم میخواد بگریم
بابا فیلمه زیاد جدی نگیر
آزاده زارعی واقعابازیگرخوبیه.امیدوارم موفق باشه.
باران میمیره بدست شکیب
عزیزم اول فیلمو نگاه کن بعد حرف بزن شکیب میکیره نه باران.
خیلی زیباست حرف نداره لطفا بازهم از این عکس ها را پخش کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱۱
باران به پدرش میرسه و با فرید ازدواج می کنه.بیتا و سینا فرار میکنن.زیور سکده می کنه و فلج می شه.نادر میره زندان و مرضیه با طه ازدواج می کنه و مرتضی مقصر اون ۲۰ سال رو پیدا می کنه.ازاده جوندوست دارم خیلی زیاد.از دست اندر کاران و بازیگران این مجموعه تشکر میکنم.ممنون.
کوثر خانم اشتباه فکر کردی … متاسفانه فرید به دست شکیب نامرد کشته میشه /فرستنده صدا سیما
هه کی گفته فرید میمیره فرید با باران ازدواج میکنه
هه کی گفته فرید میمیره فرید با باران ازدواج میکنه
مگه شما فیلمو دیدین که نظر میدین.؟تازه خودشون گفتن کسی نمیتونه حدس بزنه فیلم چجوری تموم میشه
ایول
دوستت تون دارم.ولی خودتو نگیر کار زشتی هس
آزاده زارعی بازیگر خوبیه می تونه پیشرفت فوق العاده ای داشته باشه.
باران به پدرش میرسه وپته نادرو میریزه روی اب و با فرید هم ازدواج میکنه و شکیب هم به سزای اعمالش میرسه
باران وپدراش به یک دیگر می رسادند
باران پیش پدرش میره ونادر زیور میرن زندان بیتا سینا فرارمیکنن
خیلی خوب تموم میشه
عالی عالی عععععععععععععععععععععععععععاااااااااااااااااااااااااللللللللللللیییییییییییییییییییی
باران پیش پدرش می ره و در دادگاه بر علیه زیور و نادر شکایت می کنه و اموال به باران داده میشه و باران با فرید ازدواج می کنه
باران میمیره زیور هم فلج میشه
الناز درست گفت آفرین سوستوله ها
تبریک میگم خانومی تو ستاره میشی مطمئنم
مرسسسی از بازیت عزیزم
چهرت بسیار گیرا و جذاب هستش
سلام ازاده عزیزم خیلی دوست دارم عاشقت هستم به اقای سیاوش خیرابی بگین خیلی عاشقش هستم کاش مجرد بود اون وقت میومدم خواستگاریش…….شوخی کردم ولی عاشق شما و سیاوش هستم دوستون دارم……………………مرضیه معصومی۲۱ ساله از یاسوج
من خیلی خیلی این فیلم رو دوست دارم و بیشتر عاشق باران،زیور،وبیتا،هستم و امید وارم در آینده ای نزدیک در کنار این خانم های جوان بازی کنم،بارن زیور و بیتا عاشقتونمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم و میمیرم براتو
عالیییییییییییییییییی
اخرش باران پیش باباش برمی گرده وبا فرید ازدواج می کند این فیلم خیلی جالب بود اما زمان پخش خیلیی کم است
این فیلم خیلی مسخره است همش فقط میخوان کشش دن متلا دیشب چطور فرید نفهمید موبایلش گمشده اصلا چطور کیانوش دزدیش اونا میخوان کشش دن که کسی نطونه اخرش حدس بزنه ولی در اشتباهن یا بایانش رو عوض کردن که متل فیلم هندی نشه اعصاب همه رو میریزه بهم
عکساتون خیلی خوب بود ممنون.بچه ها چه قدر خودتون رو درگیر میکنید اگه میخواستن اخرش رو بدونید تو اخبار اعلام میکردن صبور باشید تا اخر ببینید
واقعا بی خودی وقتمونو گذاشتیم بالاخره تو تلوزیون میدیدیم که چی میشود
من عاشق نقشهای مثبت فیلمم از مراغه
واقعا عالیه من عاشق باران .فرید.طاها.مرضیه.نادر هستم
راسب میگی عزیزم
واقا خسته نباشید
ولی بهتر از همه اینکه بازیگرای جدید آوردین و به بازیگران قدیمیتر نقش متفاوت دادین
عشق فقط نادر یعنی سام درخشان
آزاده جون عاااااااشقتم بخدا فیلمو بخاطر تو و فرید میبینم خیلی دوست دارم از نزدیک ببینمت آرزومه بقرآن.خیلی نازی.دوووووووووووووووستت دارم.
واقعا عالیه دمتون گرم
دوستان همه کارگردان شدن .کجا کلاس رفتن تا ماهم بریم
عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
نه جونم اصلا این طوری نمی شه
میدونین بچه ها باران در ویتامین ۳گفت اخرش مثل فیلم هندیا تموم میشه فک کنم یاباران یاپدرش میمیرن یااگرباران زنده موند بافریدازدواج می کنه واگرطاهازنده مون بامرضیه ازدواج می کنه زیور ونادر هم بدبخت میشن میرن پی کارشون وبیتاهم نمی دونم چی سرش میاد باتشکر ازتهیه کننده وکارگردان ودستن در کاران سریال اوای باران به خاطر فیلم خوبشون
سیاوش خیرابی خییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم عاشقتم یه دنیا ویدا۱۲ساله ازاهواز
فقط میتونم بگم خیلی خوشتیپه
خیلی فیلم جالبی است
واقعا سپاس گذارم از تمامی پرسنل های زحمت کش و جاداره از شکیب تشکر کنم به خاطر بازی فوق العاده جالبشون من عاشق شکیب هستم وقتی بازیش رو میبینم روده بر میشم از خنده
فرید وپ عالی مرسی
خییییییییییییلی خوبه@$@$@$@
عالیه
اقا توراخدایکی بگه اخرش واقعا چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!خیلی دلم میخوادتاآخرببینم اماوقتشاندارم
یکی آخرشابگه
باران زنده میمونه برمیگرده پیش پدرش و مرضیه,با فرید ازدواج میکنه
نادرو زیور بدبخت میشن و گدایی میکنن
فک کنم باباش میمیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اخرش معلوم چی می شه دیگه !!! باران بر می گرده پیش باباش و زیور و نادر هم بد بخت می شن.. همیییییین.
خیلی زیباست
واقعا خوشگش تیپترین خوش پوش ترین و خوش اندام ترین بازیگران تو ایران تهران هستند
چرا چرت و پرت می نویسینین باران زنده می مونه وشکیب بعد از گرفتن پولها اون وازاد می کنه باران میره پیش باباش وبافرید ازدواج می کنه ویک خونه به گل پری می ده
از نظر من نادر وزیور دستگیرمی شوند .بیتا طلاق می گیرد باران با فرید ازدواج می کند.طاها برای گل پری خانه میخرد .شکیب ویار هایش لو میروند
طاها مگه بابای گل بریه برای چی باید برایه اون خونه بخره جک میگی ؟؟؟؟!!! هه هه هه هه هه
طاها مگه بابای گل بریه برای چی باید برایه اون خونه بخره جک میگی ؟؟؟؟!!! هه هه هه هه
کیانوش وشکیب باران را میکشند بیتا همه چیز را به نام سینا میزند وبعدسینابیتا رامیکشدطاها ه ازدوری باران میمیرد.
چقدر خشن نظر میدین!!!
عزیزم اروم تر یه تنه رفتی همه رو کشتی که !
زهرا جان اگه همه برن اون دنیا که میشه فیلم هندی ها ها ها
اگه همه بمیرن که فیلم بی معنی میشه هه هه هه
طاهابعدازدیدن باران میمیرد وباران با فرید ازدواج میکند وبیتا اموال رو به باران پس میدهد
عکس هایخیلی زیبایی هستند دستتون در نکنه
مطمئن هستم تمام أموال باباش بهش برمیگرده و باران با فرید ازدواج میکنه در ضمن آقای ریاحی بخاطر فرید از شکایت زیور و نادر صرفه نظر میکنه و این دو بحالت فقیرانه قبلیشون بر میگردن
طاها از اموالش بگزره !!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟