بیوگرافی و زندگینامه
الهام حمیدی بازیگر زن سینما و تلویزیون متولد 8 آذر 1356 در تهران می باشد و هم اکنون 40 سال سن دارد.
تحصیلات : حمیدی دارای مدرک لیسانس حسابداری از دانشگاه آزاد رودهن می باشد.
شروع بازیگری : وی فعالیت هنری خود را از سال 1380 با بازی در فیلم دنیا ساخته منوچهر مصیری آغاز نمود.
الهام حمیدی در سال ۱۳۸۴ برای بازی در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک»، موفق به کسب تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن، از جشن خانه سینما شد.
وی در سال 82 با حضور در سریال مسافری از هند توانست به خوبی دیده شود.
ماجرای ازدواج و همسرش
الهام حمیدی در سن پایین یک بار ازدواج کرده است اما این ازدواج منجر به جدایی و طلاق شده است . اما وی در برنامه دورهمی گفت تاکنون ازدواج نکرده است و مجرد است .
وی در خصوص پاسخش در خصوص ازدواج گفت : من در یک لحظه فکر کردم باید این پاسخ را بدهم و شاید خیلی خوب نباشد روی آنتن جزئیات ازدواج و زندگی شخصی ام را بیان کنم .
ازدواج مجدد الهام حمیدی
الهام حمیدی روز یکشنبه 14 بهمن ماه با انتشار پستی خبر از ازدواج دوباره اش و آغاز زندگی مشترک خود را داد.
الهام حمیدی و خانواده اش / پدر مادر و برادر الهام حمیدی
الهام حمیدی و پدرش
آدرس پیج اینستاگرام الهام حمیدی : instagram / elhamhamidiiii
گفت و گو با الهام حمیدی
چهره شما کاراکتر ویژهای دارد این مسئله آیا دستو پایتان را در پذیرش و ایفای نقشهای متفاوت نبسته است؟
نه. من نقش خاکستری هم بازی کردم و بیننده آن را پذیرفته است. در ابتدا شاید منفی بوده و با بازی من تبدیل شده به یک نقش خاکستری. نقش دختر شر و شور را هم بازی کردهام. اما این بستگی به این دارد که آن نقش را چطور برای خودت پرورش بدهی و بازی کنی.
شاید هم به خاطر همین تا به حال به من نقش منفی پیشنهاد نشده است، البته خودم هم دوست ندارم، ولی تا حالا نقشهایی متفاوت را در عین مثبت بودن بازی کردهام و چهرهام جواب داده است. فکرش را هم که میکنم تا به حال کارگردانی پیشنهاد نقش منفی به من نداده است، صد در صد بهخاطر نوع چهرهام بوده است. اما شاید بشود با گریم، بازی و ایفای نقش در فیلمنامه نقش را درآورد اما مردم نمیپذیرند.
آیا نقش خاصی هست که همیشه منتظر پیشنهادش باشید؟
نه نقش خاصی را مدنظر ندارم، اما هیچوقت هم نقش منفی را دوست نداشتم. هر چقدر هم قدرت و توانایی بازیگری داشته باشم ولی چهره و نوع نگاهم این را نشان ندهد، بیننده پس میزند. بیننده الان از من انتظار ندارد که نقش یک جانی یا خلافکار را بازی کنم. چون همیشه در نقشهایم مثبت بودم. اما میتوانم خاکستری باشم.
رو کار سینمایی داشتم که تازه به شبکه خانگی آمده که کاملا کار متفاوت و خاکستری بود. این نقشها جای کار دارد که البته در عینحال متفاوت است. اما نقشهای منفی را دوست نداشتم تجربه کنم. الان به مرحلهای رسیدهام که آنقدر کارهای مختلف کردهام که منتظر یک اتفاقم. منتظر یک فیلمنامه خاص و قوی. خدا را شکر کارهایی که تا بهحال بازی کردهام دیدهشده است.
به همین دلیل هم هست که در انتخاب فیلمنامه و کار خیلی دچار شک و تردید میشوم. اما متاسفانه آنقدر فیلمنامههای ما ضعیف هستند که مجبوری از بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنی. دیگر بهندرت پیش میآید که فیلمنامهای میخکوبت کند. همیشه این دغدغه برای همه ما بازیگران است که چه چیزی انتخاب کرده و کار کنیم.
خطر شغلی ما این است که اگر زیاد بیکار بمانی از یاد میروی. برای روحیه خودمان و بقای شغلیمان که بیکاری نابودش میکند مجبوریم گزینهای را انتخاب کنیم. از طرفی هم نمیشود گفت فیلمنامه خوب پیدا نمیشود، باید دانست که انگشتشمار است و آیا آنقدر شانس داریم که از میان اینهمه بازیگر نصیب ما بشود یا نه. این خودش شانس بزرگیمیخواهد!
فیلمنامههای پیشنهادی را چگونه انتخاب میکنید؟
سعی کردهام انتخابهایم طوری باشد که در مقابل مردم رو سفید باشم وتا به حال این اتفاق هم افتاده است. در شبکه یک سیما در ارزیابیای که در برنامه «سین مثل سریال» شده بود مردم خیلی لطف داشتند و من را بهعنوان بازیگر اول زن در این دهه، یعنی دهه ۸۰-۹۰، انتخاب کردند. این برای یک بازیگر بسیار افتخار آفرین است که از طرف مردم پذیرفته شود.
خستگی از تن آدم در میآید، اما انتخاب را برای بازیگر سخت میکند. این رأیهای مردمی بازیگر را در انتخاب نقش و فیلمنامه وسواسی میکند. اما اگر مردم ضعفی در کار ما بازیگران میبینند باید درکمان کنند، چون به هر حال ما بازیگر هستیم و باید کار کنیم.
کارنامه خودتان را تا امروز چگونه میبینید؟
فقط میدانم تا به حال کاری نکردهام که بهخاطر آن کار بخواهم خودم را مواخذه کنم. نمیتوانم بگویم کارهایم در سطح عالی بوده اما خوب بوده است. یعنی اگر سریال بوده بیننده ۹۰درصد داشته، از «زیر تیغ»، مسافری از هند گرفته تا «یوسف پیامبر»، «مختارنامه»، «شوق پرواز» و… یا سینماییهایم سینماییهایی نبوده که تجربه بدی بوده باشد.
«مهیا» بعد از «خیلی دور خیلی نزدیک» خیلی تاثیرگذار بود. کسی را ندیدم که این فیلم را ندیده باشد. کارنامه من در سطح خوب بوده است. روندی را که پیش گرفتم به همان شکل باید جلو بروم. اینکه تا کی بتوانم این رویه را داشته باشم و در انتخابها ثابت قدم باشم نمیدانم تا کی ادامه دارد اما سعی کردم که کارهای خوب انجام دهم.
در تاریخ بازیگریتان پیش آمده با بازیگر مقابلتان مشکل داشته باشید و نخواهید بازی کنید؟
شاید پیش آمده باشد که صد در صد راضی نبودم، اما پیش نیامده که بازیگر مقابلم کسی باشد که اصلا نتوانم بازی کنم. فکر میکنم بازیگر مقابل با آدم بده و بستان خاصی دارد که مثل بازی پینگپنگ است. اگر بازیکن (بازیگر) مقابلت توپ را خوب بزند تو خوب میتوانی جواب بدهی ولی اگر طرف مقابل توپ را بد بیندازد باید خیلی ماهر باشی تا بتوانی توپ را درست بزنی که بتوانی به هدف بزنی.
خیلی مهم است کسانی که با هم کار میکنند رابطه خوبی با هم داشته باشند. تا به امروز با همه کسانی که کار کردم توانستم ارتباط برقرار کنم و آن حس را رد و بدل کنم. گاهی آن حس با یکنفر قویتر است و بازی بهتر میشود، طوری که زندگی در آن جریان پیدا میکند. خیلی وقتها هم نه!
خاطره خاصی هست که تاثیر زیادی روی شما گذاشته باشد؟
آخرین خاطرهای که دارم، از آخرین کاری است که پخش شد. سریال «شوق پرواز» در بخش آخر که شهادت شهید بابایی بود خیلی برای من خاطرهانگیز بود. آنقدر تحت تاثیر این سکانس قرار گرفتهبودم که یک هفته مریض شدم و هر وقت یاد آن صحنه شهادت میافتم بیاختیار گریهام میگیرد. همه ناراحت بودند. گاهی به این فکر میکنم ما که بازیگر این سریال بودیم چنین حالی برایمان پیش آمد، چه برسد به کسی که واقعا این مسیر را زندگی کرده بود. ما به عنوان بازیگر شاید هیچگاه نتوانیم در زندگی واقعیمان این لحظات را تحمل کنیم.
به مرحله سوم نرسیدم
هنوز به دوران سوم بازیگری ام نرسیدم. در دوره اول بازیگری به خاطر اینکه می خواستم حضورم را تثبیت کنم، سعی می کردم تجربه کسب کنم و در فیلم های تلویزیونی، سریال و سینما و در هر ژانری بازی کنم، اما خوشبختانه از همان ابتدا نقش های اصلی به من پیشنهاد شد. بعد از سریال «مسافری از هند»، الهام حمیدی تثبیت شدو من مرحله دوم بازیگری خود را آغاز کردم. همان طور که می دانید «مسافری از هند» بسیار پر بیننده و به طبع، بازی من هم دیده شد. پس از این سریال در فیلم سینمایی «خیلی دور خیلی نزدیک» ایفای نقش کردم که هم در جشنواره فجر و هم در جشن خانه سینما کاندیدای جایزه شدم و فضای بسیار خوبی بود که خودم را نشان دهم و البته جایزه جشن را گرفتم. در این مرحله معمولا سعی می کنم که در پذیرش پیشنهادها کمی بیشتر دقت کنم…
رقـابـت
حس رقابت در هر کاری و هر شغلی وجود دارد، اما من چنین خصلتی نداشتم و در مقابل من هم کسی از بازیگران چنین برخوردی نداشت که برای مثال زیر پایم را خالی کند. زمانی هم که با بزرگان سینمای ایران همبازی بودم، آنان هم چنین برخوردی با من داشتند، مثل سریال «زیر تیغ»، من ۷ ماه در آن مجموعه، نقش دختر پرستویی و معتمد آریا را بازی کردم و خیلی با آنان خو گرفتم… فضای دوستانه زیر تیغ، به شکلی بود که زمان پایان فیلمبرداری همه ناراحت بودند.
درباره سریال یوسف(ع)
اولین بار که وارد دکور عظیم سریال شدم، خیلی برایم خوشایند و جذاب بود! دکور سریال بسیار عظیم بود، همین طور نوع پوشش و گریم… چون من وسط کار به پروژه پیوستم از همان زمان برایم مشخص بود که این سریال برای بیننده هم جذاب خواهم بود.
آن فضاهای بسته ای که شما در سریال دیده اید، مثل کاخ، معبد و منزل زلیخا و… در یک سوله بود در فرهنگسرای خاوران. که قسمت قسمت آن را ساخته بودند، در واقع همه قسمت های داخلی این سریال در آنجا تصویربرداری شد، اما خانه یوسف(ع) در همان شهرکی بود که بخش اصلی آن شهر را شما در سریال دیدید.
البته دکور شهر اصلی و آن ساختمان های عظیم از بتن ساخته شده بود که پشت آن چیزی نبود. یعنی در را باز می کردید، فضای خاصی نبود و این از هنر تصویربرداری مرحوم رسول احدی بود که به واقع زیبا تصویربرداری می کرد، روحش شاد.
داستان حضرت یوسف(ع) را همه می دانستند، اما ریز داستان را خیلی ها نمی دانستند. آن روزی که به من پیشنهاد بازی در سریال را دادند و گفتند که نقش همسر حضرت یوسف(ع) را بازی می کنی، خودم نمی دانستم که حضرت یوسف زنی دیگر، غیر از زلیخا دارد!
در یک سریال تاریخی دیگر هم به نام مختارنامه بازی کردم که تصویربرداری آن تمام شد. در سریال تاریخی شهریار هم بازی کردم.
«آسنات» زنی بود که ارتباط قوی با خدا داشت و زمانی که زلیخا همسر یوسف(ع) شد، گفت که اگر خواست خدا باشد، من اطاعت می کنم. به همین خاطر در داستان نباید نقش یک زن حسود را بازی می کردم.
گریم خانم کتایون ریاحی سه ساعت طول می کشید. من خودم هر روز ساعت ۴ صبح بیدار می شدم و گریم من هم یک ساعت طول می کشید این برای ما مشکل بود. در این سریال دوست داشتم، همین نقش را بازی کنم.
مصطفی زمانی بازیگر بسیار باهوش و بااستعدادی است، دیالوگ ها را به خوبی حفظ می کرد و این برای من جالب بود.
جا دارد از آقای سلحشور و همه عوامل تشکر کنم که این سریال چنین بازتابی پیدا کرده به خصوص برای نوشتن این مجموعه خیلی زحمت کشیدند.
عکس العمل مردم
من از عکس العمل مردم همیشه لذت می برم. مردم به بازیگران توجه زیادی نشان می دهند و این، از لطف شان است. البته بعضی مواقع هم هست که مثلا در رستوران نشسته ای و در حال غذا خوردن هستی و می بینی همه به شما توجه می کنند، شاید آن لحظه کمی اذیت شوی، اما این، از توجه و لطف مردم است که همیشه از ما حمایت می کنند و با محبت رفتار می کنند. همین رفتارهای مردم مشخص می کند که آنان مرا به عنوان یک بازیگر پذیرفته اند که اگر غیر از این باشد و شما رفتار خودخواهانه ای از خودتان نشان بدهید، به طور اطمینان مردم شما را پس می زنند.
سینمای تجاری
دوست داشتم بازی در سینمای تجاری را تجربه کنم که فکر کنم در «دلداده» این اتفاق افتاد، اما دوست دارم در فیلم های تجاری هم بازی کنم. با این حال دلم می خواهد بدون حاشیه باشم.
راحت زندگی می کنم
من با نقش هایم خیلی راحت زندگی می کنم، یعنی سعی می کنم، تکنیک کاری ام طوری باشد که مردم باور کنند. هیچ وقت سعی نکردم بازی کنم، بلکه با آن زندگی می کنم. اگر قرار است گریه کنم، واقعا باید گریه کنم یا خنده… برای مثال در سریال «زیر تیغ»، بیننده به واقع نقش مرا حس کرد. از خودم تعریف نمی کنم، اما خودتان دیدید که در زیر تیغ چگونه نقش را باور کردم، یا در سریال یوسف پیامبر(ع). نقش «آسنات» ویژگی خاصی ندارد، اما سعی کردم دیالوگ هایم را به نوعی دیگر بیان کنم یا نوع برخوردم با «زلیخا». می خواهم بگویم در آن شرایط خودم را جای «آسنات» گذاشتم تا بیننده این نقش را باور کند.
محیـــا
فیلم «محیا» که در جشنواره اکران شد، رسانه ها خیلی به آن پرداختند و خوب هم دیده شد. من برای آن نقش خیلی زحمت کشیدم، اما نمی دانم چرا دیده نشد و من جزو کاندیداها نبودم؟! افرادی که در آن فضا (غسالخانه) کار می کنند، همه شان وجه اشتراکی دارند و آن هم آن بغض فروخورده شان است. وقتی که با این افراد صحبت می کنی، خیلی از آنها از این موضوع رنج می برند که جامعه آنان را به خوبی نمی پذیرد و این باعث آزار روحشان می شود، من سعی کردم این بغض را نشان بدهم و برای اینکه به این نقش نزدیک شوم، خیلی زحمت کشیدم، اما دیده نشد! زمانی که کاندیداها را اعلام کردند من ناراحت شدم. هنوز هم به محیا فکر می کنم که چرا حتی جزو کاندیداها انتخاب نشدم و به طور کلی توقعم زیاد بود.
ستاره سـازی
به نظر من خانم نیکی کریمی و آقایان رضا گلزار و رادان جزو سوپراستارهای انگشت شمار سینمای ایران هستند. اما آنچه که می خواهم بگویم، این است که ما در ایران ستاره سازی را نمی دانیم! در واقع روش ستاره سازی مان اشتباه است، وگرنه بازیگران زیادی داریم که مستعد سوپراستار شدن هستند، اما فضا و عرصه را برایشان باز نمی کنیم یا نمی گذاریم که به این مرحله برسند. اگر عرصه را تنگ نکنند و سینما را به یک سری از بازیگران خاص محدود نکنند، شاید ستاره های بیشتری در هنر ایران ظهور کنند و دیده شوند… اما این روزها به یک شکلی همه چیز ثابت شده است.
ارتباط با مطبوعات
رابطه ام با مطبوعات بد نیست، اما بعضی ها ما را درک نمی کنند. برای مثال من حالا با شما گفتگو کرده ام، چند روز دیگر تماس می گیرند و تقاضای یک گفتگو دارند، من دیگر حرف تازه ای ندارم بزنم. پس باید مدتی زمان بگذرد. اما نباید از نقش حمایتی مطبوعات به راحتی بگذریم، چون سینما و تلویزیون و مطبوعات مانند یک چرخه هستند که باید به هم مرتبط باشند، اما این را هم باید بگویم که هستند! هستند نشریاتی که گفتگوی ۵ سال پیش شما را چاپ می کنند، شما تصور کنید که عقاید ۵ سال پیش تان با امروز تفاوت دارد! آن وقت آن نظراتتان را الان می خوانید چه ذهنیتی به شما دست می دهد؟! در صورتی که شرایط انسان ها عوض می شود. از این رو سعی می کنم با یک سری از نشریات خاص گفتگو کنم. اگر احساس کنم که حرف جدیدی برای گفتن دارم، حتما گفتگو می کنم. گرچه باید عنوان کنم یک سری از نشریات هستند با نام های مختلف که بیشتر به مسائل ناچیز و کم اهمیت می پردازند و این روحیه شما را آزار می دهد.
لابـه لای کـلام
گذشته ها که گذشته، امامهم این است که تو در آینده، شرایط گذشته را حفظ کنی و حتی بهتر شوی.
معمولا در فیلم های جدی بازی کردم، اما دوست داشتم ژانر طنز را هم تجربه کنم و به همین خاطر در فیلم سینمایی دلداده بازی کردم، تازه در آن فیلم هم نقش جدی داشتم!
ترجیح می دهم، در یک سریال تلویزیونی بازی کنم تا اینکه در کارهای سطح پایین سینمایی بازی کنم.
منتقدان این نکته را مطرح می کنند که چرا تنها در نقش های مثبت بازی می کنم، اما من معتقدم که بازیگر بنا بر روحیات خود، نقش هایش را انتخاب می کند، مثلا من نقش های صددرصد منفی و منفور را دوست ندارم.
من بیشتر نقش های خاکستری را دوست دارم، از طرفی نقش مطلق مثبت را هم دوست ندارم، با اینکه نظر منتقدان را قبول ندارم، اما به نظرشان احترام می گذارم.
نقاشی را به شکل حرفه ای دنبال نمی کنم، اما خیلی خوب نقاشی می کشم. چرا که دوست دارم به جز شغل اولم که بازیگری است، حرفه دیگری هم داشته باشم، در واقع یک دل مشغولی دیگر داشته باشم.
به بازی گوهر خیراندیش و فاطمه معتمدآریا علاقه فراوانی دارم، در دوران نوجوانی عاشق بازی او بودم و فیلم هنرپیشه با بازی او را چند بار دیدم.
بازی در کنار بازیگران دیده شده و مطرح در بین مردم به شما کمی استرس وارد می کند. درست مثل بازی در زیر تیغ، اما اگر از این فرصت، خوب استفاده کنید، تجارب بسیار خوبی از این بزرگان به دست خواهید آورد.
هر بازیگر دوست دارد که همیشه نقش های خوبی ایفا کند، امیدوارم در سال ۸۸ هم نقش های پیشنهادی باعث رشد در کار هنری ام شود.
بازی با کارگردانان زن را بیشتر دوست دارم، مثل خانم میلانی که یک سکانس کوتاه در فیلم وی بازی کردم و البته بگویم بازی در بچه های ابدی خانم پوران درخشنده…
خیلی از منتقدان هم به من لطف داشتند و من به راحتی با آن کنار آمدم. شما هم همیشه نباید انتظار داشته باشید که از شما تعریف و تمجید کنند، اما بعضی مواقع می بینید که انتقادات به حق نیست و شما ناراحت می شوید.
تاکنون به دنبال مدیر برنامه و مشاور نبودم، اما فکر می کنم خیلی خوب است که این موضوع باب شود، چون به واقع بعضی زمان ها شما احتیاج به یک مشاور خوب دارید تا درست تصمیم بگیرید.
فیلم های سینمایی الهام حمیدی
ثبت با سند برابر است (۱۳۹۴)
دو دوست (۱۳۹۳)
گهوارهای برای مادر (۱۳۹۱)
راه بهشت (۱۳۹۰)
اخلاقتو خوب کن (۱۳۸۹)
ما همه گناهکاریم(۱۳۸۹)
سه درجه تب (۱۳۸۸)
دلداده(قدرتالله صلحمیرزایی، ۱۳۸۷)
ملک سلیمان (شهریار بحرانی، ۱۳۸۷)
محیا (اکبر خواجویی، ۱۳۸۶)
بچههای ابدی (پوران درخشنده، ۱۳۸۵)
سرگیجه (علیرضا زریندست، ۱۳۸۵)
شهر آشوب (۱۳۸۴)
خیلی دور، خیلی نزدیک (رضا میرکریمی، ۱۳۸۳)
وعده دیدار (۱۳۸۲)
تیک (۱۳۸۰)
دنیا (منوچهر مصیری، ۱۳۸۰)
سریال های الهام حمیدی
روزهای بی قراری (۱۳۹۵)
همه چیز آنجاست (۱۳۹۳)
سرزمین کهن (۱۳۹۲)
راز پنهان (۱۳۹۱)
شوق پرواز (۱۳۸۹–۱۳۹۰)
موج و صخره (مجیدصالحی۱۳۸۹)
مختار نامه (داودمیرباقری۱۳۸۱–۱۳۸۹)
تبریز در مه (۱۳۸۹)
آخرین دعوت (۱۳۸۷)
یوسف پیامبر (فرجالله سلحشور۱۳۸۷)
شهریار (۱۳۸۵)
زیر تیغ (۱۳۸۵)
مسافری از هند (قاسم جعفری۱۳۸۲)
سقوط آزاد
فیلم های تلویزیونی الهام حمیدی
ای دوست کرا به خاطر آور
لذت حقیقت
سلام الھام حمیدی دوستدارم بینطیر
سلام خانم حمیدی البته شما تو زندگی اول شانس نداشتی انشالله تو ازدواج جدید زندگی عالی دارم شما بازیگر خوب هستی
خداکنه یکی ازاین زشتها هم مال مابود
خیلی هم زشته
خانم حمیدی بسیار خوشتیپ هستن وگرنه زیاد هم خوشگل نیستن
خانوم الهام حمیدی یکی از بهترین بازیگرهای مورد علاقه منه و ارزوم آینه که از نزدیک ببینم
من نظرم در باره
من از اول عاشق بازیه خانم حمیدی بودم انشاالله هر جا که هست خوشبخت باشن وزندگی با صفا کنار خانواده داشته باشند