بیوگرافی و زندگینامه
شهرام حقیقت دوست بازیگر سینما و تلویزیون متولد 27 اسفند 1351 می باشد و 45 سال سن دارد . او اصالتا اهل رشت می باشد.
تحصیلات: حقیقت دوست دارای مدرک کارشناسی تاتر از دانشگاه آزاد می باشد.
شهرام حیقیت دوست فعالیت هنری و بازیگری خود را از سال 1376 و با فیلم پسر کارون آغاز نموده است.
اوج کار او حضور در سریال خط قرمز در سال 79 بود که باعث شهرت او شد و توانست به خوبی شناخته شود.
ازدواج و همسر
چندی پیش شایعاتی مبنی بر ازدواج او با خاطره اسدی از بازیگران زن در سایتها مطرح بود که واقعیت نداشت . حقیقت دوست ازدواج نکرده است و مجرد است .
اینستاگرام شهرام حقیقت دوست : instagram / Shaharam_hds
شهرام حقیقت دوست در سریال خط قرمز
شهرام حقیقت دوست و پدرش
گفتگو و مصاحبه با شهرام حقیقت دوست
شما از آن دست بازیگران هستی که به رغم فعالیت تصویریات در سینما و تلویزیون، هرازگاهی سری به تئاتر هم میزنی و در واقع فاصلهای نمیافتد…
ـ بله، من معمولاً سالی یکی ـ دو تئاتر کار میکنم.
شرایط خاصی امروز بر تئاتر و اوضاع و احوالش به لحاظ اقتصادی حاکم است. چه انگیزهای بسیاری از همکاران شما و خودتان را به این سمت میبرد که هر ازگاهی سری به دنیای نمایش بزنید؟
ـ من فارغ التحصیل تئاترم و سالهاست با همین گروههایی که مشغول هستیم کار کرده و میکنم. فضا بسیار خوب است و من فضای تئاتر را به دلیل آموزش و یادگیری که در آن اتفاق میافتد ترجیح میدهم.
با کدام کار به صورت جدی وارد عرصه بازیگری شدید؟
اولین کاری که جدی بود در سال های دانشجویی کار مرحوم حسین پناهی بود که در سالن اصلی تئاتر شهر آن را اجرا می کردیم، در سال 1376 با نام چیزی شبیه زندگی.
بین کارهایی که تاکنون در آنها بازی کرده اید کدام را نقطه عطف می دانید؟
خودم واقعا نمی توانم کارها را به این صورت مرزبندی کنم، چون این گونه مرزبندی ها را خودم ندارم، یکسری زا کارهای تئاتر و تلویزیونی و سینمایی ام است که آنها را دوست دارم، اما نقطه عطف را نمی دانم.
در میان کارهایی که بازی کرده اید کدام را بیشتر دوست دارید و به دلتان بیشتر از سایر نقش هایتان چسبیده است؟
کارهایی که با حسین کیانی در حوزه تئاتر کرده ام که در این سال ها حدود 8، 9 اجرا بوده است و در طول این اجراها خیلی چیزها یاد گرفته ام و خیلی تجربه ها کسب کرده ام، در حوزه سینما هم کارهایی که با آقای سجادی انجام داده ام.
من در طول مدتی که کارکرده ام کار خوب داشته ام، کار متوسط داشته ام اما همیشه همه کارها را با انرژی کامل انجام داده ام و کارهایی هم که بازخوردهای آنچنانی نداشته برای خودم به شخصه تجربه های خوبی بوده است.
با توجه به اینکه تجربه بازی در سه حوزه تلویزیون و نمایش و سینما را دارید، برای انتخاب نقش میان این سه حوزه برای خودتان اولویتی دارید؟
اولویت انتخابم همیشه متن خوب است، در تئاتر نمایشنامه خوب، در حوزه تصویر و سینما هم فیلمنامه خوب، خیلی برایم مرزبندی وجود ندارد. کما اینکه با تمام شرایطی که برای خودم قائل هستم در این انتخاب ها الان دو، سه سالی است که در حوزه تلویزیون کمی با شک و تردید سعی می کنم نقش انتخاب کنم، چون در حال حاضر فضای سریال سازی تلویزیون را خیلی دوست ندارم.
چقدر اهل سینما رفتن و تئاتر دیدن هستید؟
تئاتر که خیلی، معمولا همه کارهای دوستانم را می بینم، چون چندین سال است به هر حال تئاتر کار می کنم و گروه ها را می شناسم و کارهای شان را می بینم و دنبال می کنم. سینما هم می روم اما معمولا در جشنواره فیلم فجر، فیلم هایی را که در طول سال اکران می شود حدود هشتاد درصدش را می بینیم و آنهایی را هم که در جشنواره ندیده ام در طول سال وقت می کنم و در سینما می بینم.
آخرین فیلمی که دیدید؟
عصر یخبندان بوده است.
کارگردانی بوده است که دوست داشته باشید با او همکاری کنید؟
الان آنقدر کارگردان های جوان و خوش ذوقی آمده اند که خیلی از آنها را ما نمی شناسیم و الان دیگر نمی توان گفت که دوست دارم با فلان آدم کار کنم و من انتظارم این است که یک فیلمنامه خوب و یک گروه پرانگیزه معمولا در کنارم باشند. من خودم آدمی هستم که خیلی انگیزه دارم برای کار و تمام توانم را می گذارم. دوست دارم آدم هایی هم که دور و برم هستند، مثل خودم باشند و علاقه دارم با این گروه های کار کنم و اسم خاصی را نمی توانم بیاورم.
جایگاه کتاب در زندگی تان کجاست؟
معمولا کتاب می خوانم، چون اوقاتی که سر کار نیستم، اصولا آدمی نیستم که بریز و بپاش داشته باشم، معمولا خانه ام کتاب می خوانم، فیلم می بینم، به تئاتر می روم.
برای خواندن به ما چه کتابی پیشنهاد می کنید؟
الان یک کتابی در دستم هست به نام «خیابان گاندی» نوشته خانم سید ساناز اصفهانی؛ خیلی نویسنده شناخته شده ای برای عموم مردن نیست اما ما سال ها می شناسیمش، در حوزه تئاتر نقد می نویسد و هم چنین متن های بسیار زیبایی. یک کتابی نوشته به نام «خیابان گاندی» که کتابی اپیزودی است و بسیار خوب و این کتاب را به دوستان پیشنهاد می کنم.
اگر بازیگر نمی شدید دوست داشتید چه کاره می شدید؟
اگر این سوال در سه، چهار سال اول کارم از من پرسیده می شد چون هیجان کار داشتم جوابم قطعا این بود که هیچ و من همیشه بازیگر می ماندم اما الان چون شرایط ما شرایط ویژه ای است در کار هنری در ایران به خصوص در این دو، سه سال اخیر که شرایط به شدت برای کسانی که دارند کار می کنند، دارد اذیت کننده می شود من الان جوابم این است که هم چنان دوست داشتم بازیگر بودم اما در شرایط بهتری در کشور.
چقدر اهل سفر کردن هستید؟
خیلی زیاد، سفر را بسیار دوست دارم، دوست دارم با آدم های جدید در ارتباط باشم، جاهای تازه را ببینم، معمولا هم هر فرصتی که پیش بیاید می روم.
آخرین سفری که رفته اید به کجا بوده؟
آخری سفری که رفته ام، همین چند وقت پیش به ترکیه بوده است.
سفر داخلی چطور؟
سفر داخلی هم چون به واسطه کار خودش پیش می آید، دیگر خودم برای سفر داخلی دورخیز نمی کنم، معمولا به بهانه کارهایی که داریم، می رویم به این سو و آن سو، حتی به جاهایی که تصمیم نداشتی بروی می روی و می بینی و لذت می بری از آن.
برای سفر رفتن اگر بخواهید نقطه ای را انتخاب کنید کجاست؟
واقعا نمی توانم الان بگویم چون معمولا اتفاقی است که پیش می آید به بهانه های مختلف و جای خاصی الان مد نظرم نیست.
در میان سفرهای مختلفی که رفته اید کجا برای شما جذاب تر بوده است؟
تقریبا همه آنها چون جایی است که فضای آن متفاوت تر است نسبت به جایی که در آن زندگی می کنی و با آدم های جدیدی برخورد می کنی و جاهای جدید را می بینی و فرهنگ های تازه را کشف می کنی به همین دلیل همه جا به من خوش می گذرد و جای خاصی نیست که بگویم که آن جا بیشتر به من خوش گذشته، شاید اگر جایی با دوستانم به من بیشتر خوش گذشته و برایم جذاب تر بوده است اما این قطعا یک انتخاب دلی است و انتخاب منطقی ای نبوده است.
اهل کافه گردی و رستوران گردی هم هستید؟
نه، اهل کافه نشینی و رستوران گردی نیست.
آشپزی خودتان چطور است؟
نه، اهل آشپزی نیستم، یا از بیرون سفارش می دهم یا غذای خانگی است که مادرم آن را پخته.
ورزش خاصی انجام می دهید؟
الان نه، چون درگیر کار می شوم و تمام وقت و زمانم گرفته می شود. معمولا خودم خانه ورزش های سبک انجام می دهم در حد نرمش و…
در فضاهای مجازی خیلی عکس از شما دیده اند که در استادیوم بوده اید، استادیوم رفتن از علاقه های تان است؟
استادیوم نه خیلی، شاید به خاطر اینکه یک دوره ای عکس های ما در استادیوم به خاطر بازی های والیبال با دوستانم در صفحه های اجتماعی دیده شد، اینگونه برداشت می شود، اتفاقا ترجیح می دهم که در خانه و شرایط ایده آل بازی ها را از تلویزیون تماشا کنم.
فوتبال را که به استادیوم تا حالا نرفته ام و نمی روم و فضای آن را نمی شناسم اما والیبال را چون با دوستان آشنایی داشتم، دوست داشتم به استادیوم بروم و فضای آن را تجربه کنم و وقتی بازی های ایران بود می رفتم و دنبال می کردم.
سرگرمی و تفریح خاصی دارید؟
سرگرمی هایم در حوزه کاری خودم است، تئاتر بروم و دوره تمرینی که دارم تئاتر کار می کنم واقعا سرگرمی من است، همچنین کتابی که می خوانم و فیلمی که می بینم و بیشتر فیلم می بینم و سرگرمی هایم همین ها هستند.
آدمی هستید که اهل هیجان و خطر باشید؟
ما اینقدر در حوزه کاری مان درگیر هیجان و خطر و استرس و… هستیم، فکر می کنم تمام ماهایی که داریم در این شرایط کار هنری می کنیم مدام در معرض هیجان و خطر هستیم و بیشتر از این هیجان و خطر را دوست ندارم تجربه کنم. واقعا خطرناک ترین کار زندگی من است که دارم در این شرایط کار بازیگری انجام می دهم.
خیلی وقت ها شما را دوربین به دست دیده اند، آیا کار عکاسی هم انجام می دهید؟
من عکاسی را خیلی دوست دارم، یک زمانی سر فیلم هایی که می رفتم دوربین می بردم و در زمانی که خودم خیلی کار نداشتم عکس های پشت صحنه می گرفتم و خیلی به عکاسی علاقه مندم، سوژه خاصی مدنظرم نیست. بیرون می روم و سفر که می روم عکاسی از منظره می کنم یا سر کار از پشت صحنه عکس می گیرم.
قصد برپایی نمایشگاه عکس هم دارید؟
در حال حاضر نه. اما شاید روزی تعدادی از عکس ها را انتخاب و یک نمایشگاه کوچک برگزار کردم، اما الان انگیزه اش را ندارم.
و حرف آخر…
امیدوارم واقعا در شرایط بهتری در حوزه فرهنگ و هنر بتوانیم کار کنیم. این سال ها سال هایی است که همه چیزمان رنگ و بوی سیاسی گرفته است و همه یکجورهایی سیاست زده شده ایم، دوست دارم حوزه فرهنگ و هنر را جدی بگیرند کسانی که در راس مدیریت اتفاق ها قرار دارند که می تواند بسیار بسیار برای سلامت جامعه مفید و کمک کننده باشد.
فیلم های سینمایی شهرام حقیقت دوست
۱۳۹۵ – زیر سقف دودی (پوران درخشنده)
۱۳۹۵ – لابی (محمد پرویزی )
۱۳۹۵ – زرد (مصطفی تقیزاده)
۱۳۹۲ – هیلانه (شهرام مسلخی)
۱۳۹۲ – کلاشینکف (سعید سهیلی)
۱۳۸۸ – پشت در خبری نیست (شبنم عرفی نژاد)
۱۳۸۷ – پریش (کاظم معصومی) (تله فیلم)
۱۳۸۷ – صبح روز هفتم (مسعود اطیابی)
۱۳۸۶ – موش (شاهد احمدلو)
۱۳۸۶ – احضار شدگان (آرش معیریان)
۱۳۸۶ – مخمصه (محمدعلی سجادی)
۱۳۸۶ – ملودی (جهانگیر جهانگیری)
۱۳۸۵ – سنگ، کاغذ، قیچی (سعید سهیلی)
۱۳۸۴ – چند میگیری گریه کنی(شاهد احمدلو)
۱۳۸۳ – تردست (محمدعلی سجادی)
۱۳۸۲ – جنایت (محمدعلی سجادی)
۱۳۸۱ – عطش (محمدحسین فرحبخش)
۱۳۸۱ – غوغا (فیلم) (سعید سهیلی)
۱۳۷۶ – درخت گلابی (داریوش مهرجویی)
سریالهای شهرام حقیقت دوست
شاهگوش (نمایش خانگی)
عشق تعطیل نیست (نمایش خانگی)
1393 جاده قدیم
1391 خداحافظ بچه
1391 شوق پرواز
1389 مختارنامه
1383 طلسم شدگان
1380 داستان یک شهر
1381 ثارالله
1380 شب آفتابی
1379 خط قرمز
1378 مهر خوبان
مشروطه بانو 1391
دن کامیلو 1384
تکیه ملت 1384
روزی روزگاری آبادان 1384
تیاتر اجباریی 1383
داستان خرس های پاندا 1382
برای آخرین بار 1381
ره بانو 1379
خیابانی صندوق جادو 1378
دو نیم پرده عشق 1377
چیزی شبیه زندگی 1376
ابتدا با عشق انتها از عشق 1376
قبول داشتم
ولی من روی شهرام حقیقت دوست کراش زدم
ریس حالت چطوره ……..
ریس نبینم دم تخت …………….
ریس منم فرهادتر …….ریس جون ریس جون ….
ریس ریس
تو چرا همش رئیس رئیس میکنی؟
فک کنم از شهرام خوشش اومده هی رئیس رئیس میکنه